خلاصه ماشینی:
"نشانهای تصویرگونه از سیبویه پروانه فرخنده چکیده اصول نظری که نظام دستوری سیبویه بر آنها نهاده شده چیست؟آیا چنانکه گفتهاند سیبویه اساسا یک نحوی صورتگرا بوده است؟آیا وی نسبت به معنا بیتوجه بوده؟یا در تحلیلهایش به معنا نیز میپرداخته است؟ نگرش او در این راستا چگونه است؟ارزش سازههای نظام نحوی او به چه صورت تعیین میشوند؟و این نظام دارای چه نوع«نشانههایی»است؟آیا میتوان ارتباطی میان دستور وی و زبانشناسی نوین یافت؟آنچه در این مجال میآید،تلاشی است برای پاسخ به این پرسشها.
3. الکتاب و نحو زبان سیبویه کتاب خود را اینگونه آغاز میکند:«هاذ باب علم ما الکلم من العربیة»(-1:10)بابی بر این دانش که کلمه در عربی چیست و سپس به معرفی اقسام کلمه میپردازد و میگوید:«الکلم اسم و فعل و حرف جاء لمعنی لیس به اسم و لافعل»(-1:24)؛که انواع کلمه را اسم و فعل و ادات میداند،و ادات دارای معنایی است که نه اسم است و نه فعل.
«گمان میکنم زید رفته است» پس از برشمرده تمام پارهگفتارهای ممکن-با تغییر در همنشینی دالها-سیبویه بحث خود را در این مورد مطرح میسازد: «هرگاه قصد الغاء داشته باشید،پسینسازی[تأخیر(فعل)]قویتر است(مانند فعل شناختی 2)الف).
جالب است که سیبویه از روابط جانشینی و همنشینی بسیار آگاهانه برای ترکیب و گزینش دالها در جهت تبیینهای دستوریش بهره میبرد و در این میان حضور یک دال در تقابل با عدم آن را مطرح میسازد و به تعبیری از نشانداری ساختاری (structural markedness) برای توجیه تفاوت ساختارها استفاده میکند."