چکیده:
سیاست و امر سیاسی به زعم بسیاری از پژوهشگران علوم سیاسی در عصر مدرن دچار نوعی استحاله و انحراف شده است و جایگاه راستین و کارکرد واقعی و اصیل خویش را به مثابه ابزاری برای نیل به سعادت و سامان سیاسی بشری از دست داده است. به بیانی دیگر جای سیاست در اجتماع را علائق اقتصادی و معیشتی گرفته است و حتی ریشه بسیاری از مصائب انسان معاصر را باید در این جابجایی یافت. پژوهش حاضر در یک مطالعه تطبیقی، چیستی امر سیاسی در اندیشه ارسطو به مثابه فیلسوف سیاسی کلاسیک و هانا آرنت به عنوان متفکر سیاسی معاصر را مورد بررسی قرار داده و نسبت رویکرد این دو اندیشمند به چیستی امر سیاسی را مورد تحلیل و تطبیق قرار می دهد و بر آن است که از این طریق به فهمی دیگر از چیستی امر سیاسی و نسبت آن با آنچه در عصر معاصر سیاست نامیده می شود دست یابد.
Politics and political subject in opinion of scholars and many political scientists have somehow undergone transmutation and departure from its old and classical definition and function. It has lost its true place and function as a mean of providing happiness and political order for humanity. Arendt argues that the economic interest of citizens has replaced the classical notion of political objectives and this replacement has been the source of much human hardship in our time. This article is a comparative study of Aristotle’s political thought as a classical philosopher and Arnedt as a contemporary thinker on the meaning of what political objective ought to be. It is an attempt to have a comparison of their approach for a better understanding of what the subject of politics should be in our contemporary world.
خلاصه ماشینی:
بررسی «امر سیاسی» در اندیشه ارسطو و هانا آرنت و نقد جایگاه این مفهوم در عصر حاضر دکتر سیدجواد امام جمعه زاده ∗ / علی تدین راد∗∗ چکیده سیاست و امر سیاسی به زعم بسیاری از پژوهشگران علوم سیاسی در عصر مدرن دچار نوعی استحاله و انحراف شده است و جایگاه راستین و کارکرد واقعی و اصیل خویش را به مثابه ابزاری برای نیل به سعادت و سامان سیاسی بشری از دست داده است .
علاوه بر این ارسطو با تفکیک عرصه های خصوصی و عمومی زندگی انسان ، بر آن است که غایت زندگی بشر و برترین خیر و سعادت او نیز به زندگی در اجتماع و سیاست بستگی دارد و آنکس که به مثابه شهروندی آزاد در پولیس حضور نیافته را نمی توان گفت که زندگی خوبی داشته است .
آرنت میان عمومی-خصوصی، سیاسی- غیرسیاسی، پولیس - خانه و عمل ، کار و زحمت تمایزی جدی قائل می شود و بر آن است که در اندیشه یونانی- به ویژه ارسطو- کسانی که در عرصه های اقتصادی اعم از زحمت و کار در پی پول و معاش فعال بوده اند از قلمرو سیاست کنار گذاشته می شده و فعالیت هایشان مقارن با آزادی و شایسته شهروند آزاد تلقی نمیگشته است .
در اندیشه ارسطو معاش و فن تحصیل مال به خانواده و تدبیر منزل مرتبط اند و سیاست و امر سیاسی راه تحقق سعادت و برترین خیر انسانی است که با حضور داشتن در اجتماع و ارتباط و گفت و گو با دیگران در عرصه عمومی محقق می شود.