چکیده:
یکی از مسائل درباب ماهیت علم دینی، تبیین عوامل، عناصر و مؤلفههای مؤثر در دینیسازی آن است. مراد از علم دینی در مقام چیستیشناسی، علم دینی مطلوب (مقام تعریف و تولید) است، نه علوم موجود (مقام تحقق). علم دینی مطلوب دارای عناصر، مؤلفهها و متغیرهای رکنی و غیررکنی است که هر کدام، نقش هویتبخشی در علم را به عهده دارند. این عوامل و عناصر عبارتند از: موضوع، محمول، عالم، معلوم، روش، ابزار، منبع، فایده و کاربرد، هدف و غایت، مبانی، پیشفرضها، پیشانگارهها، زمان، مکان، جغرافیا، فرهنگ، تمدن و ...، که بر این اساس، دیدگاههای مختلفی درباره ماهیت و چیستی علم دینی سامان یافته است. در برخی دیدگاهها، تنها به یک عامل بهعنوان عنصر هویتبخش در علم دینی اکتفا شده است و در برخی آرا، ترکیب چند عنصر اساسی، معیار دینی بودن علم دانسته شده است. بر این اساس، اختلاف دیدگاهها در این زمینه بهگونهای است که یک سر آن به انکار علم دینی ختم میشود و از ناحیه دیگر، افزون بر پذیرش اصل امکان علم دینی، اثباتکننده تحقق خارجی آن در طول تاریخ تمدن اسلامی است. به اعتقاد ما، دینی بودن علم صرفا به عناصر و مؤلفههای خاصی وابسته نیست؛ بلکه عوامل مختلفی، اعم از عناصر رکنی و غیررکنی، در ماهیت و هویت دینی علم سهم دارند که با توجه به میزان نقش این عوامل در دینی بودن دانش، علم دینی نیز امری ذومراتب و تشکیکی خواهد بود.
One of the issues regarding the nature of religious science is illustration of its effective factors، elements and components. In terms of nature، religious science means a desirable religious science (in terms of definition and production) not the presented sciences (in terms of realization). A desirable religious science includes essential and non-essential variables each of which provides identification for science. These elements and factors include: subject، predicate، scholar، knowledge، method، instruments، resources، benefits and application، purpose، principles، assumptions، presuppositions، time، place، geography، culture، civilization، etc. based on which various opinions have been organized about the nature and whatness of religious science. Some viewpoints have mentioned only one factor as the identification provider element of religious science while some others have introduced the combination of several fundamental elements as the criterion to prove that a science is religious. Accordingly، differences of opinions in this regard are so that one direction is ended to denying the religious science on the one hand، and on the other hand، in addition to acceptance of the principle of religious science possibility، it proves its external realization during the Islamic civilization history. In our view، religious science is not merely dependent upon certain elements and factors but different factors including essential and non-essential elements are involved in religious nature and identification of science and according to the degree of the roles of these factors in religiosity of the science، the religious science will also be a gradual matter.
خلاصه ماشینی:
"بر این اساس، علومی که از ناحیة دین، به فراگیری آن امر یا تشویق و ترغیب شده است اینها جنبه علیت برای دینی بودن علم ندارد؛ بلکه نقش دلیلیت (دال بر دینی بودن) دارد؛ زیرا از آنجا که خداوند به علم و معرفت ضد دینی، تشویق، ترغیب یا امر نمیکند، میتواند نوعی ملاک در مقام دلیل باشد؛ به این معنا که اولا، چنین دانشی، ضد دینی نیست؛ ثانیا هم در مقام باید و تعریف میتوان دانش دینی تولید نمود و هم در مقام تحقق (دانشهای موجود) میتوان دست به گزینش و تهذیب زد و اگر در بین دانشهای موجود، علمی دارای عناصر ضد دینی باشد، در صورت امکان، آن را پالایش و تهذیب نمود.
(سوزنچی، همان: 333) اینکه علم در مقام ثبوت و حقیقت خویش، کشف واقع است، بهلحاظ تکگزاراهها و قضایای مستقل، مطلب درستی است و این نوع داوری، از سنخ داوری معرفتشناختی است؛ اما از منظر «علمشناختی» که علم بهمعنای نظام و دستگاه علمی (رشته علمی) را بررسی میکند، داوری فوق، دقیق نیست و تنها یک فرض ذهنی است؛ زیرا این معنا از علم، در هر صورت (مقام ثبوت و کشف واقع و مقام تحقق خارجی)، امری خنثی، ثابت و ایستا نیست؛ بلکه در جامعه و فرهنگهای انسانی شکل میگیرد و در نتیجه تابع عناصر مختلفی است که دینی یا غیردینی بودن آن را ترسیم میکنند."