چکیده:
آرمان تعلیم و تربیت در گذر زمان از قدیمترین ایام تاکنون دگرگونیهایی یافتهاست.
تنوع نظرات در فلسفه تعلیم و تربیت متأثر از ذهنیت فیلسوفان و متفکران، جهانبینی و
ایدئولوژی حاکم بر جامعه و شرایط فرهنگی و اجتماعی در هر روزگاری میباشد. بدیهی
است هر متفکری به یکی از ابعاد وجودی انسان نگریسته و ارمان نهایی را در جهت تحقق
آن بعد بخصوص طراحی و ارائه کردهاست. از اینرو به منظور دستیابی به فلسفۀ تربیتی
فراگیر باید تمام ابعاد وجود انسان درنظر گرفتهشود بهطوری که آن اهداف تأمین شود
و رشد و بالندگی شخصیت آدمی را تحقق بخشد و موجبات، احساس تکلیف و مسئولیت در برابر
جامعۀ بشری و قادر متعال را فراهمسازد. و به کمال معنوی و روحی او بینجامد بهطوری
که کمال و سعادت دنیوی و اخروی او را دربر داشتهباشد.
در این مقاله نظرات عمده در فلسفه تعلیم و تربیت مورد بررسی و ارزیابی قرار میگیرد
و به یک جمعبندی و نقادی در نظرات گوناگون پرداخته میشود به ویژه آنجا که نظر
متفکران اسلامی با متخصصان تعلیم و تربیت در غرب مورد مقایسه و ارزیابی قرار
میگیرد نکات عمدهای مطرح میشود.
خلاصه ماشینی:
"[13] فلسفه تربیت در اندیشه متفکران غربی به ویژه از دورۀ رنسانس که همراه با تجدید حیات علمی و ادبی و هنری غرب میباشد ویژگیهایی دارد به شرح زیر: الف- به دلیل انقلاب صنعتی و زیرورو شدن ساختار طبقاتی و اقتصادی اروپا و حاکمیت روابط جدید در جامعه انسانی ایجاد سازگاری اجتماعی از جمله هدفهای اصلی تعلیم و تربیت قرار گرفت و به همین جهت به صراحت سازگاری اجتماعی را در اندیشه متفکرانی همچون اسپنسر، امیل دورکیم، جان لاک و پیاژه، میبینیم هرچند سازگاری اجتماعی یک هدف تربیتی است اما همیشه قابل دفاع نیست.
نتیجه این تفکر این است که معیارهای منطقی و عقلی و درست برای شناخت خیر از شر و نیک از بد داریم که هر انسان آزاد و آگاهی آن را در مییابد و خود را موظف به انجام آن میبیند و همین امر در اصلاح اخلاق و رفتار فرد نقش بسزایی دارد در حالی که در اندیشه اغلب متفکران غربی ارزشها نسبی است و نتیجه نسبیت این است که مرز خوبی و بدی از بین میرود و عملی با ضد آن تحت شرایطی خوب و تحت شرایط دیگری بد تلقی میشود و در چنین اوضاع و احوالی یکی از رسالتهای اصلی تعلیم و تربیت که انتقال ارزشهای اخلاقی مطلوب به نسل بعد است دچار آسیب کلی میشود و این است که شاهد فروریختن اخلاقیات در غرب هستیم از این جهت که مکتبهای غربی به باورهای اخلاقی بادوام و ثابت اعتقاد ندارند که آن را انتقال دهند."