چکیده:
هدف مدیران و برنامهریزان از توسعه شهری چینش منطقی کاربریهای انسانی و طبیعی در یک مجموعه سیسمتی است. تعامل بین زیرسیستمها به مطلوبترین شکل میتواند سبب بالاترین حد آنتروپی مثبت و در نتیجه توسعه مدرن شهری گردد. در این پژوهش مسئله این است که آیا دینامیک توسعه فیزیکی شهر شیراز از ضوابط آشوبی یا برخالی تبعیت مینماید؟ مهمترین ابزار تحلیلی در این برآورد در مرحله اول اعمال نگرش سیستمی در پژوهش میباشد. در مرحله دوم هر یک از زیرسیستمها (زیرسیستم کلیماتیک، ژئومورفولوژیک، انسانی) به صورت کمی تعریف گردیده است. به این منظور اطلاعات مورد نیاز از خروجیهای سی ساله اقلیمی سازمان هواشناسی استان به صورت قیاسی استخراج و از بطن آن به صورت استقرائی اطلاعات مورد نیاز حوضهی شیراز در مطالعات اقلیمی از طریق واسطه یابی درونی مورد مطالعه قرار گرفته است. همچنین با استخراج پیکسلهای دو بعدی مسطحاتی و سه بعدی (توپوگرافیکی و ژئومورفیکی) اطلاعات مکانی برداشت شده است. دیتاهای دو بعدی توسعه فیزیکی شهر شیراز به عنوان سیستم انسانی نیز به صورت قیاسی در کل استان و شهرستان شیراز و سپس به صورت واسطه یابی درونی به صورت کمی برداشت شده است. با توجه به آرایش فضائی هندسی اطلاعات عددی و تجزیه و تحلیل جبری زیرسیستمها میتوان به بازخورد سیستماتیک آنها که ناشی از ساختار کیاسی، فراکتال یافازی است پی برد و با آگاهی از عملکرد متقابل عناصر دو زیرسیستم حوضه طبیعی و زیرسیستم انسانی محدوده شهری شیراز طوری به مدیریت توسعه شهری شیراز پرداخت که کل سیستم دارای کمترین حد آنتروپی منفی در سایر زمینههای جریان ماده و انرژی و بالاترین حد بازخورد منفی سیستمی باشد. نتیجه این تحلیل سیستمی از طرفی سبب پیشبینی بروز عدم تعادل در زیرسیستمهای پویای ژئومورفولوژی شهری و کنترل آنها خواهد شد و از طرف دیگر میتواند سبب کنترل سیستم به سمت ناتعادلی و سپس تعادل گردد.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین با توجه به این ساختار حاکم بر دو محدوده طبیعی و انسانی شیراز پیشنهادهای زیر مطرح میگردد: • روندیابی تعادلی تغییرات و نوسانات اقلیمی حوضه ی ژئومورفیک شیراز با توابع کمپلکسی آنالیز گردد؛ • سیبرنتیک روند تغییرات و نوسانات ژئومورفولوژیک حوضه در برابر ورودیهای اقلیمی از طریق کمپلکس توابع دوسویه لاپلاسی تحلیل گردد؛ • مختصات کمی برآیندهای تعادلی و پایداری حوضه ی ژئومورفولوژیک شیراز از عملکرد سیمپلکس های غیرخطی و کمپلکس های دوسویه از توزیع مرومورفیک محاسبه گردد؛ • روندیابی درونی اقلیمی با ضوابط (هولو مورفیک ) تجزیه و تحلیل گردد؛ • روندیابی درونی ژئومورفولوژیک حوضه نیز با ضوابط (هولو مورفیک ) تجزیه و تحلیل گردد؛ • ابتدا نتایج کمی تغییرات و نوسانات ژئوکلیماتیک حوضه ی ژئومورفیک شیراز با توجه عملکرد سیبرنتیک این فاکتورها به طور استقرائی و قیاسی در جبر آماری محاسبه گردد، سپس از نتایج حاصل در مدیریت سیستم های ارضی در حوضه ی شیراز استفاده شود تا سبب تحول فازی در دینامیک حوضه ی شیراز نگردد؛ • با توجه به ساختار مسلط آشوبی کلیماتیک روی بستر ژئومورفیک حوضه به هیچ عنوان برای طولانی مدت در آینده روی طرح های توسعه کشاورزی برنامه ریزی نگردد؛ • با توجه به امکان توسعه فیزیکی شهر شیراز و عملکرد آشوبی این فضایابی در طی زمان در صورتی که بستر مطالعات بنیادی که در موارد اول تا ششم پیشنهاد گردیده است ، فضایابی شهر شیراز تا حد ٦٠٠ کیلومتر مربع نیز به شرط رعایت ضوابط آشوبی کاملا منطقی به نظر میرسد؛ • با توجه به ساختارهای برخالی و آشوبی مسلط به حوضه شیراز پیشنهاد میگردد که به توسعه صنایع تبدیلی غیر وابسته به کشاورزی تأکید گردد؛ • پیشنهاد میگردد که کشاورزی صنعتی به صورت آشوبی و آنهم در دور بازگشت های حد آستانه بارشی مدیریت و برنامه ریزی گردد."