چکیده:
هدف اصلی این نوشتار، بررسی بینش و روش تاریخنگاری ابنطقطقی در کتاب تاریخ فخری
است. این روششناسی ما را با یکی از الگوهای تاریخنگاری روشمند متکی بر
پشتوانههای نظری و مبرا از اغراض و تعصبها آشنا میسازد.
ابنطقطقی از کسانی است که گرایش به دادن قاعده در تاریخ دارد. نگرش او در آغازین
فصل کتابش، نگاه فیلسوف تاریخ است. آوردن براهین و استدلالهای تاریخی در این فصل و
بهرهگیری از آنها هنگام ذکر وقایع، نشاندهنده منطقیابی او در تاریخ است.
در پیدایی و نگارش تاریخ فخری، اوضاع اجتماعی و بستر سیاسی فرهنگی زمانه تاثیرگذار
بوده؛ اما شرط کافی بهشمار نیامده؛ بلکه کنار این عامل، قریحه نویسنده، گرایشهای
فردی و خلاقیت ذهنی وی نیز نقشی کارساز دانسته است. بررسی این مطلب، مستلزم پژوهشی
مستقل آن هم با رویکرد روانشناسی اجتماعی است که این بررسی مجال دیگری میطلبد.
The main purpose of this writing is to investigate the insight and method of Ibn Taqtaqi in writing history in his book، ‘Fakhri History’. This methodology shows us one of the systematic models of writing history based on theoretical backgrounds and devoid from any prejudices.
Ibn Taqtaqi is one of the people who intend to give norms for history. His position in the first chapter of his book is a philosophical look. Mentioning some historical reasoning and demonstrations in this chapter and using them while talking about events shows his search for logic in history.
The social and political-cultural circumstances of the time have been effective in formation and writing of ‘Fakhri History’، but it is not considered a sufficient condition، rather، along this factor، his personal tendencies and the creativity of his mind have been important as well. Investigating this issue need an independent research with a psychological-social approach that needs a separate article.
خلاصه ماشینی:
"عباس اقبال در مقدمه تجارب السلف احتمال می دهد که ابنطقطقی بعد از تألیف نسخه اول کتاب خود شاید نسخه دیگری از آن را با بعضی تغییرات متن (در افزایش و نقصان مطالب) تقدیم دارالکتب جلالالدین زنگی شاه بن بدرالدین حسن بن احمد دامغانی کرده و هندو شاه در تألیف تجارب السلف این نسخه جدیدتر و شاید عین همان نسخه تقدیمی زنگی شاه را در دست داشته است و ظاهرا همین نسخه ثانی تقدیمی به کتابخانه زنگی شاه بوده که منیة الفضلاء خوانده میشده.
یکی از شاخصههای مهم کار ابنطقطقی و وجه تمایزش با سایر آثار، آوردن تحلیلهای مناسب چه در ذکر قواعد تاریخی و چه هنگام نقل رخدادهای تاریخی است که بدان اشارت رفت؛ اما موارد متعددی را میتوان از درون متن برای اثبات این مدعا یافت، برای نمونه، هنگام شرح وزارت در زمان سفاح، نویسنده مقدمهای در مورد شأن و جایگاه وزیر در حکومتها بیان داشته: وزیر واسطه میان سلطان و رعیت است؛ از این رو لازم است که در سرشت وی قدری از طباع پادشاهان و قدری نیز از طباع عوام وجود داشته باشد تا بتواند با هر یک از آن دو به قسمی رفتار کند که همواره مورد قبول و میلشان باشد (همان: ص 206) ؛ آنگاه به بیان خاستگاه و منشأ وزارت در روزگار عباسی و معنای واژه وزیر پرداخته است."