چکیده:
کاربرد خیال در عرفان نظری و در بحث مکاشفات همواره مورد توجه اهل نظر در علوم شهودی بوده و از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده است. بر این اساس، خیال نقش اساسی را در تحقق و تبیین بخش عظیمی از مکاشفات پیش روی عارف ایفا می کند. ابن عربی، در تبیین و چگونگی مسئلة فوق، خیال را به دو قسم متصل و منفصل تقسیم می کند. از دیدگاه وی، خیال متصل یکی از قوای باطنی انسان و واسطة میان عقل و حس است و خیال منفصل عالمی حقیقی و مستقل در مراتب هستی است که حد فاصل میان عالم عقل و عالم حس قرار گرفته است. طریقیت خیال متصل نسبت به خیال منفصل و ارتباط وجودی آن دو سبب می شود تا مکاشف صور مثالی موجود در عالم خیال منفصل را در خواب و بیداری مشاهده کند. این مکاشفه که کشف صوری نامیده می شود درجات مختلفی دارد که بالاترین آن وحی انبیا است.
خلاصه ماشینی:
"(همان: 56) البته، میان آن دو فرقهایی نیز وجود دارد، زیرا خیال متصل و صورتهایی که در آن تحقق دارد وابسته به نفس انسانی است، اما خیال منفصل و صور موجود در آن جوهری نورانی است که از جهت تجرد از ماده، شبیه عقل و از جهت تقید به مقدار و تجسم، شبیه جوهر جسمانی است، بلکه حقیقت خیال چیزی را که ذاتا متجسد نیست تجسد میبخشد.
بنابراین، کشف مخیل یا صوری، که محصول مشاهدة عارف در عالم مثال و مربوط به این عالم است، به این معنا است که با قوة خیال بیواسطه از عقل مجرد و کلی لذتهایی به صورت صور خیالی ادراک شود یا با قوة خیال حقایق عالم مثال ادراک گردد (جندی، بیتا: 386) و یا از طریق حس بینایی و گاهی نیز از طریق حس شنوایی ادراک شود، مثل شنیدن وحی به صورت حروف و الفاظ به دست پیامبر6 یا استنشاق بوهای مثالی غیرمادی به دست ایشان، مانند آنکه سالک بتواند نفحات ربانی را ببوید، و یا مکاشفهای که به وسیلة حس لامسه قابل درک باشد.
شهود انواع صور مثالی براساس وجود اراده و عدم ارادة شاهد و مشهود به چند قسم تقسیم میشوند، بنابراین، مرئی -چه بر صورت اصلیة خودش دیده شود و چه بر غیر آن صورت- گاهی به ارادة مرئی است، مانند ظهور ملکی بر نبیای از انبیا در صورتی از صور و ظهور کمل از انسان بر بعض صالحان در صورتهایی غیر از صورتشان، و گاهی به ارادة رائی است، مانند ظهور روحی از ارواح ملکی یا انسانی به استنزال کامل متصرف آن روح، به عالم خود تا کشف کند از او معنایی را که علم بدان مختص به وی بود، و گاهی به ارادة هر دو است، مانند ظهور جبرئیل7 برای نبی6که هم استنزال پیغمبر بود او را و هم به بعث حق تعالی جبرئیل را به سوی پیغمبر، و گاهی به غیر ارادة هر دو مانند رؤیت زید صورت عمرو را در خواب بدون قصد و ارادة هیچیک از آن دو."