چکیده:
خانواده شالوده ی جامعه ی انسانی و کانون اصلی رشد و تعالی افراد محسوب میشود. با این حال همچون هر نهاد دیگری ممکن است تعارضات و اختلافاتی در آن به وجود آید. در این موارد باید تا حد امکان کوشید که اختلافات به نحوی حل و فصل شود که به جایگاه ارزشمند خانواده و قواعد اخلاقی حاکم بر آن لطمه ای وارد نشود. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که آیا در صورت بروز اختلافات میتوان راه کاری برای حل و فصل آن پیشنهاد داد که در عین حل اختلاف ، کمترین آسیب به شئونات خانواده واعضای آن وارد شود؟ به نظر میرسد ارجاع اختلافات به داوری طبق شرایطی که قرآن کریم در سوره ی نساء بیان فرموده ، تا حدود زیادی میتواند مانع از لطمه به حیثیت و قداست خانواده واعضای آن باشد، اما رویکرد قانون گذار نسبت به حل و فصل اختلافات خانوادگی از طریق داوری قرابت چندانی با تدبیر پیشگیرانه قرآن کریم ندارد. در این پژوهش رویکردهای موجود در این زمینه وامکن ا عدم امکن ا ق ن یناو ردرکیو ق ینآر وری ر ت افلاتخا خانوادگی بررسی میشود.
Family is the basic unit of the society and the main center of human excellence. However، sometimes some disputes or disagreements occurred، particularly between the couples. In this case، one cannot solely rely on the legal rules in the dispute settlement، such as referring the disputes to the courts and judicial proceedings، since these are not in accordance with family policies and are not، then، fruitful. The present study، then، attempts to see whether these disputes، if occurred، can be settled causing the least harm on the family policies and its governing principles. It seems that the dispute to the arbitration، respecting the relevant verses in Quran in Nesaa' Surah ( through holding some internal gatherings and before deteriorating the disputes) can highly save the reputation of the family and its holiness. Despite the "new law supporting the families"(2013) and the rules mentioned there on the arbitration، there are some shortcoming regarding the dispute settlements، and the approach is not fully according to the relevant views in Quran.
خلاصه ماشینی:
"در سیستم حقوقی ما نیز با الهام از این تدبیر قرآنی ، ارجاع اختلافات خانوادگی به داوری پیش بینی شده و قانون گذار در موارد خاصی از ایجاد اختلاف بین زوجین ایشان را به ارجاع امر به داور یا حکم مورد نظر طرفین ملزم نموده است .
بنابراین لازم است در وضع قوانین مربوطه خانواده به حفظ قداست این نهاد و ویژگی های خاص آن توجه بیشتری مبذول شود و در موارد ممکن یا مواردی که هنوز اختلافات چندان ریشه دار نشده ، زوجین به حل و فصل اختلافات در قلمرو خانواده ها ترغیب شوند و سازوکارهای لازم برای آن در نظر گرفته شود؛ برای مثال به جای آنکه از ابتدای بروز اختلافات ، پرونده در دادگاه مطرح شود و احیانا دادگاه طرفین را به داوری ارجاع دهد، تنها در شرایطی که تلاش برای حل اختلاف در محیط خانواده ها و از طریق انتخاب داور مؤثر واقع نشود و زوجین یا یکی از ایشان مصمم به طرح شکایت در دادگاه باشند، دادگاه پرونده را به داوری ارجاع دهد.
در «قانون حمایت خانواده » همچون برخی از قوانین مسبوق بر آن ، ارجاع اختلاف به داوری منحصر به مورد طلاق شده ، در حالی که تعبیر قرآن کریم ناظر بر «خوف شقاق » یعنی وقوع نشانه های اختلاف و دوگانگی بین زوجین و ایجاد بیم از ریشه دار شدن اختلاف و جدایی ایشان است که پیش از وقوع طلاق می باشد و هر اختلافی که خوف ایجاد شقاق و دوگانگی بین زوجین را ایجاد کند در قلمرو این آیه قرار می گیرد."