چکیده:
مسئله قضا و قدر که از دیرباز در میان متفکران اسلامی مطرح بـوده، در طول تاریخ دیدگاههای گوناگونی در تفسیر آن ارائه شده است . متکلمان شیعه و معتزله ، قضای الهی در دایره افعال بندگان را به امـر بـه طاعـات و نهی از معاصی و یا به اعلام و اخبار از سوی خدا تفسیر کردهاند. متکلمـان اشعری، قضا و قدر الهی را به آفرینش و ایجاد مستقیم همه موجودات و از جمله افعال اختیاری انسان تفسیر میکنند. فلاسفه مشاء، قضا و قدر الهی را جزء مراتب علـم الهـی دانسـته ، معتقدند قضای الهی عبارت از وجود علمی و ابداعی همه موجودات در عالم عقل اسـت و قـدر علمـی عبـارت اسـت از صـور جزئـی ذهنـی موجودات و حوادث مادی که در قوه خیال فلک یـا در نفـس منطبعـه فلک منتقش است . همچنین ، قدر عینی عبارت است از صور مادی که
خلاصه ماشینی:
"منشأ این نقطه مشترک این است که اینها معتقدنـد اگـر قضـا را در دایـره افعـال بنـدگاه بـه حتمیت و ضرورت (خلق و ایجاد) تفسیر نمایند مستلزم صدور قبائح از خداوند، تـوارد دو علـت بـر معلول واحد و یا راضی بودن به کفر و قبائح و نیز مستلزم جبر و سـلب اختیـار بنـدگان مـیشـود، چنان که شیخ طوسیر مینویسد: «و لایجوز أن یکون قضاء أفعال العباد بمعنی إحداثها، لأن فعل العبد لایخلو أن یکون قبیحا أو حسنا: فما هو قبیح لایجوز ان یکون فعلا له ، لانا قد بینا انه لایفعل القبیح و ما هو حسن لایجوز أیضا ان یفعله ، لأنه فعلنا و الفعل الواحد لایکون من فاعلین علی مـا نبینه ؛ جائز نیست که قضای افعال بندگان به معنای ایجاد آنها باشد؛ زیرا فعل بنده یا حسن اسـت یا قبیح : اگر قبیح باشد نمیتواند فعل الهی باشد؛ زیرا بیـان کـردیم کـه خداونـد کـار قبـیح انجـام نمی دهد و اگر حسن باشد باز نمیتواند فعل الهی باشد؛ زیـرا آن کـار فعـل ماسـت و فعـل واحـد نمیتواند از دو فاعل صادر گردد چنانکـه بیـان خـواهیم نمـود» (طوسـی، ١٤٠٦، ص٩٥) علامـه / حلی ر نیز در مقام رد تفسیر فوق یادآور م شود که اگر قضا و قدر را به به معنـای خلـق و ایجـاد بگیریم مستلزم سلب اختیار انسان است ، در حـالی کـه افعـال اختیـاری بنـدگان مسـتند بـه خـود آنهاست ، ایشان مینویسد: «إذا ظهر هذا فنقول للأشعری: ماتعنی بقولک أنه تعالی قضـی أعمـال العباد وقدرها؟ إن أردت به الخلق والإیجاد فقد بینا بطلانه وأن الأفعال مستندة إلینـا؛ وقتـی ایـن معانی روشن شد به اشعری میگوئیم : مقصود تو از اینکه قضا و قدر خداوند به افعال بندگان تعلق گرفته چیست ؟ اگر مقصودت این است که آنها را آفریده مـا بطلانـش را روشـن نمـودیم و ثابـت کردیم که افعال بندگان مستند به خود ماست » (حلی، ١٣٨٢، ص٨٨)."