چکیده:
خداشناسی عقلی بر سه دسته مبادی تصدیقی، یعنی مبادی معرفت شناختی، زبان شناختی و هستی شناختی استوار است که مهم ترین مبنای هستی شناختی آن، قانون علیت و فروع آن است. درمجموع چهار دیدگاه در مناط نیاز به علت و به بیان دیگر، چهار تقریر از قانون علیت وجود دارد که پذیرش هر یک، نتایج خاصی در خداشناسی فلسفی در پی دارد.
بنا به ادعای برخی فیلسوفان غربی، «هر موجودی نیازمند علت است»؛ درنتیجه راهی برای اثبات وجود خدا به مثابه علت غیرمعلول و خالق غیرمخلوق وجود ندارد. الحاد و خداناباوری بسیاری از اندیشمندان غربی در نادرستی برداشت ایشان از قانون علیت ریشه دارد.
بر پایه سه تقریر دیگر می توان وجود خدا را اثبات کرد؛ اما در تصویر نحوه نیازمندی غیرخدا به خداوند متعال، اختلاف دارند. بنا بر تقریر متکلمان و مردم عادی، «هر حادث زمانی، محتاج علت است». با این تقریر، وجود خدا اثبات می شود؛ ولی مخلوقات تنها در حدوث خود نیازمند به اویند. بنا بر تقریر فیلسوفان پیش از ملاصدرا «هر ممکن الوجودی محتاج علت است»؛ در نتیجه خدا به مثابه واجب الوجود اثبات می شود و همه ممکنات در حدوث و بقای وجود خود، نیازمند واجب اند. اما طبق دیدگاه ملاصدرا «هر موجود رابط، محتاج علت است». امتیاز این دیدگاه بر دو دیدگاه پیشین، این است که تحلیل عمیق تر و دقیق تری از نحوه نیازمندی مخلوقات به خداوند متعال را به تصویر می کشد
Intellectual knowledge of God is based on epistemological، linguistic، and ontological bases، which its most important ontological base is causality and its ancillaries. There are four viewpoints in causality that accepting each of them leads to a specific result in philosophical knowledge of God. Some philosophers clam that "every being requires a cause"; consequently، there is no any way to prove the existence of God as the uncreated creator. Atheism of many western thinkers has roots in this false concept of causality. According to three other versions، one can prove the existence of God; but each one present different image of requirement of "other ones than God" to God. Theologians and ordinary people believes that "every temporally contingent (Hadith Zamani) requires cause". The existence of God can be proved with this version; but the created beings require Him only in their creation. According to the statements of the pre-Mulla Sadra philosophers that "every contingent existent (Mumkin Al-Wujud) requires cause"، God as the necessary existence (Wajib al-Wujud) can be proved and all the contingents require the necessary existence in being created and their continuity of existence. However، according to Mulla Sadra's viewpoint "every dependent being requires cause". This viewpoint is a more profound and precise analysis that depicts the manner of the requirements of the created beings to the transcendent God.
خلاصه ماشینی:
"توضیح آنکه ساختمانی که پس از درگذشت سازندهاش باقی میماند، مجموعهای از علل حقیقی دارد که شامل علت هستیبخش و علتهای داخلی ماده و صورت و شرایط وجود ساختمان همچون چینش مواد ساختمانی به شکل مخصوص و نبود موانع جداکنندۀ آنها از یکدیگر میشود و تا مجموع این علل باقی است، ساختمان نیز باقی خواهد ماند؛ ولی اگر ارادۀ الهی به بقای آن تعلق نگیرد و مواد ساختمانی بر اثر عوامل بیرونی فاسد شود یا شرایطی که برای بقای شکل ساختمان، لازم است تغییر یابد، بیگمان ویران میشود؛ ولی بنایی که مصالح ساختمانی را روی هم قرار میدهد، درواقع علت معد برای پیدایش این وضعیت خاص در مواد ساختمان است و آنچه شرط وجود و بقای ساختمان است، همان وضعیت خاص است؛ نه کسی که مثلا با حرکات دست خود، موجب انتقال مواد و مصالح ساختمانی و پدید آمدن وضعیت مزبور شده است و فاعلیتی که در نظر سطحی به بنا نسبت داده میشود، فاعلیت بالعرض است و علیت حقیقی وی، نسبت به حرکت دست خودش است که تابع ارادۀ اوست و با نداشتن اراده، به سکون تبدیل میشود و طبعا با نابودی خودش هم امکان بقا نخواهد داشت."