چکیده:
یکی از محوریترین عناصر ادیان و مهمترین مباحث الهیات و دین پژوهی معاصر، مقوله ایمان است که پرداختن به ماهیت و تعیین جایگاه و نقش آن، تاثیری بسزا در ساحتهای مختلف زندگی انسان دارد. نوشتار حاضر را سعی بر آن است تا ضمن بررسی تطبیقی ایمان در الهیات اسلامی و مسیحی، به تبیین رابطه و تاثیر ایمان بر سلامت جسمانی و روانی انسان بپردازد. در این پژوهش، معلوم میگردد که حقیقت ایمان در اندیشه اسلامی، امری ذوابعاد و دارای مراتب و ساحتهای مختلف است که طیف گستردهای از اقرار زبانی، معرفت عقلی، تصدیق قلبی، تجربه باطنی تا رفتار و اعمال خارجی را در بر میگیرد. اما از ایمان در اندیشه مسحیت، گاهی به تصدیق گزارههای وحی شده، گاهی به یک نوع احساس متعالی و فراگزارهای که منجر به ایجاد حالت دلبستگی در آدمی، میگردد، و گاهی به تجربه حضور و تجلی خداوند در زندگی، یاد میشود. با تاکید بر مواضع وفاق و اشتراک اسلام و مسیحیت در مقوله ایمان، که شامل اعتقاد به وجود خالق، اصل وحی و نبوت، و باور به رستاخیز میشود. میتوان با رویکردی کارکرد گرایانه، اثرات ایمان و اعتقاد به این اصول مشترک را بر سلامت جسمی و روحی انسان در ساحت پزشکی و روانشناسی تبیین نمود.
خلاصه ماشینی:
"ملاصدرا همچنین زمانی که تعریف مؤمن را از زبان قرآن بیان میکند، میگوید: «خداوند، مؤمنان به خود، فرشتگان و کتب آسمانیاش را مؤمن میداند» (همان: 4) او در تعریف مؤمن، علم و ایمان را ذکر میکند؛ ولی به عمل اشارهای نمینماید و به این ترتیب میکوشد تا چنین القا کند که اصل و عمود ایمان، شناخت است و عمل، فرع بر آن به حساب میآید؛ چرا که خداوند در آیات زیادی از قرآن کریم، انسان را به اندیشیدن و تأمل در افعال و نیز تدبر در آیات و آثارش فرا خوانده است.
نگارندهگان با بررسی پژوهشهای صورت گرفته سلامت و بهداشت روان با اعتقاد به مبدأ و معاد و نبوت، محقق میگردد و ایمان مذهبی را با نگرش مذهبی یا جهت گیری مذهبی معادل سازی کردهاند؛ زیرا متخصصان بهداشت روانی برای تحقیقات خود واژههای مذکور را بکار برده و مؤلفههای مد نظر آنان همان قبول خدا، نبوت و معاد بوده و دین اسلام و مسیحیت همراه با فرق و مذاهب شان در قبول وجود این سه اصل مشترک میباشند و تحقیقات صورت گرفته با همین معیار میباشد.
وی معتقد است که جهتگیری مذهبی و دینی دارای دو گرایش کلی هستند: 1) کسانی در توجه و تمایل خود به امور مذهبی اساسا دارای گرایش به لذت و رضایت درونی خویش بر مبنای یک ارتباط کاملا شناختی و خصوصی با خداوند هستند؛ 2) گروهی در توجهای معنوی و دینی خود تمایل بیشتری به دستاوردهای اجتماعی و شخصی دارند که گروه اول جهتگیری درونی و گروه دوم جهتگیری بیرونی دارند، بنابراین، افرادی که جهتگیری بیرونی داشته عقاید و باورهای مذهبی آنها شکل رشد نایافتهتر دارد و باورهای آنها بیشتر حول منافع شخصیشان شکل میگیرد و کسانی که جهت گیری درونی داشته عقاید و باورهایشان تکامل یافته و این امر در سلامت روانی آنان مؤثر است (آذربایجانی، 1387: 153)."