چکیده:
جلال آل احمد از نویسندگان تاثیر گذار در ادبیات ایران است که داستان برای او دستاویز بیان اندیشه ها و دغدغه های اجتماعی است. آل احمد در داستان «بچه مردم»، برشی کوتاه از زندگی زن ایران و رنج ایرانی و رنج و اندوه او را نشان می دهد. در واقع دستان، اعتراض نوینده به وضع موجود است.
نظریه ها و مکاتب ادبی این امکان را پدید می آورند که آثار ادبی را از زاویه دیدهای مختلف مورد مطالعه و تحلیل قرار دهیم.مطالعه داستان «بچه مردم»، مطابق «نظریه ایدئولوژی» آلتوسر (altusser)، اندیشمند فرانسوی، می تواند خوانشی نو از این داستان باشد. آلتوسر مانند سایر مار کسیست ها، اقتصاد را اصل و اساس جامعه بشری می داند. در داستان «بچه مردم» مطابق نظریه التوسر، مشکلات زن در اساس به فقر بر می گردد. فقر اقتصادی و فرهنگی سبب می شود که او پس از چالش ها و کشمکش های عاطفی، فرزندش را در میدان شاه رها کند. زن در جدال بین محبت مادری و مشکلات اقتصادی، در نهایت با قدم برداشتن در مسیر ایدئولوژی های حاکم، مهر مادری را قربانی می کند و این گونه چهره کریه فقر اجتماعی و فرهنگی رخ می نماید.
خلاصه ماشینی:
٢- بحث ٢-١- نظريۀ ايدئولوژي آلتوسر «ايدئولوژي ودستگاه هاي ايدئولوژيک دولت »،اثرگـذارترين مقالـۀ آلتوسراسـت ٠ ايـن مقاله بااين پرسش آغازمي شود که جامعه چگونه خود رابازتوليد مي کند به عبارت ديگـر، چه چيزي ما را برآن مي دارد که هر روز به سرکار خود روانـه شـويم ؟(مـايزر،١٣٨٥ :١٠٥) چه چيزاعتقادات ونگرش هاي مختلف رانسبت به مسائل گوناگون ايجاد کرده وما را ملـزم به رعايت آنها مي نمايد؟ چگونه ايدئولوژي موجب مي شود که انسان (سـوژه )، ناخودآگـاه خواسته هاي جامعۀ خود را که همان جبرهاي اجتماعي است ، برآورده سازد و در نتيجـه ، از شيوه هاي توليد و زندگي زمان خود، به سود طبقـۀ حـاکم پـشتيباني کنـد؟(تـسليمي،١٣٩٠: (234 در پاسخ به اين سؤالات ، آلتوسرمفهوم «دستگاه ايدئولوژيک دولت » را مطرح مي کند؛ مجموعه اي از نهادها که طبقۀ حاکم از طريق آنها، سلطۀ اقتصادي خود را حفـظ مـي کنـد.
زن (سوژه )، مادري است که پس از ازدواج مجدد، بچـه اي سـه سـاله را وارد زندگي مشترک جديد مي کند اما شوهر دوم زن ، با بودن «پـس افتـاده يـک نـره خـر ديگر سـر سـفره اش » مخـالف اسـت و ايـن در واقـع ، عـلاوه بـر غيـرت کـه از نـشانه هـاي ايدئولوژيک جامعۀ ماست ، ايدئولوژي مردسالاري را نشان مي دهد که موجب شـده اسـت مرد صاحب قدرت ، بچۀ مرد ديگري را در زندگي مشترک با زن نپذيرد.