چکیده:
حدیث ، گزارش کننده سنت پیامبر و امامان معصوم ^ و دومین منبع معرفتی پس از قرآن کریم است و سهم بسیار مهمی در شناساندن معارف اسلام در سه حوزه عقاید، اخلاق و احکـام دارد. بـدین جهـت ، روایـات فراوانـی از پیامبر و امامان معصوم ^ درباره فراگیری و فهم حدیث ، مباحثه و نشر آن صادر شده است . حافظان حدیث و سنت ، در صیانت از این منبع مهم معرفتی، از دو جهت تـلاش هـای فراوانـی کـرده انـد: یکـی تدوین مجموعه های حدیثی مانند: تدوین کتب اربعه حـدیثی در شـیعه ، و صـحاح سـته در میـان اهـل سـنت و دیگری تاسیس و تدوین علوم حدیث که از شاخه های علم الحدیث و علم جرح و تعـدیل اسـت کـه در شـیعه کتاب هایی مانند: معرفه رواة الاخبار و مناقب رواة الحدیث و مثالبهم و رجال علامه حلـی و در اهـل سـنت آثـار جرح و تعدیل یحیی بن معین احمد بن حنبل و ابن المدینی الجرح والتعدیل ابن ابیحـاتم رازی و المجـروحین از همین مولف ، از مشهورترین منابع جرح و تعدیل به شمار میروند. در این مقاله ، تاثیر مـذهب راوی در جـرح راوی از دیـدگاه شـیعه و اهـل سـنت بررسـی شـده و در پایـان بـه نمونه هایی از احادیثی که به جهت مذهب راوی تضعیف شده ، اشاره شده است .
خلاصه ماشینی:
در میان عالمان شیعه ، آیت الله سبحانی در جـواب اسـتدلال مخـالفین جـرح راوی ، بـه پاسـخ نقـض و حـل می پردازد و در جواب نقضی می نویسد: تردیدی نیست که دین مقدس اسلام برای انسان ها ارزش و احترام قائل است و اجازه نمیدهد تـا به حریم دیگران وارد شویم و عیوب و زشتیهای آنها را آشکار نماییم ؛ ولی در بعضـی مـوارد، بـه جهت حساسیت موضوع و مصلحت مهم تر، شارع مقدس اجازه تکذیب و شـهادت و گـواهی بـر فسق و عدم صلاحیت و شایستگی افراد را داده است ؛ از جمله در دعاوی و مرافعات ، منکـر حـق دارد گواهان مدعی را تکذیب و سخن آنها را رد نماید و در استشـاره و مشـاوره دادن نیـز، غیبـت کردن و عیوب دیگران را بازگو نمودن ، مجاز شمرده شده است و موارد دیگری که در فقـه (شـیخ انصاری، المکاسب ١٤١٥: ١/ ١٢٩- ١٣٦).
پرسش این است که آیا مذهب راوی و گرایش فکری و اعتقادی او(١١) می توانـد بـه عنـوان یکـی از عوامـل جرح و اسباب طعن مطرح باشد یا خیر؟ آیت الله سبحانی می نویسد: چه بسا راوی به جهت تمایل و گرایش به یکی از فرق شیعه مانند: کیسانیه ، فطحیه و واقفیـه ، از بعد اعتقادی تضعیف می گردد؛ کما این که ممکن است به جهت غیـر اعتقـادی تضـعیف گـردد، مانند: تساهل در نقل روایت ، ضابط نبودن و غیر اینها از اموری که موجب تضعیف عملـی راوی می شود (سبحانی، همان : ٤٠٣).