چکیده:
ابنعربی و ملاصدرا خیال را در معانی مختلفی به کار بردهاند که خیال منفصل و متصل، از شایعترین موارد کاربرد آن است. سایر کاربردها عبارتاست از خیال، «نامی برای ما سوی الله»، «هریک از موجودات»، «مرتبهای در صقع ربوبی»، «نفس»، «یکی از قوای نفس» و «مرتبهای از مراتب تکاملی نفس».در ایــن مقاله که با عنایت به سه معنای اخیرشکل گرفته است، کوشش میشود تا تصویری از کارکردهای خیال در نفسشناسی و پس از آن در معرفتشناسی صدرا ترسیم شود. بدینترتیب که یکبار از خیالشناسی تا نفسشناسی و سپس از آن تا معرفتشناسی حرکت میکنیم و بار دوم راه خیالشناسی را بهطور مستقیم تا معرفتشناسی تعقیب میکنیم. با این بیان، خلاقیت نفس و حرکت جوهری آن که متاثر از حوزه خیال هستند خود پیامدهایی در باب معرفتشناسی دارند که از آن جمله است: رابطه صدوری نفس و صورتهای ادراکی و حل اشکالات وجود ذهنی. بهعلاوه خلاقیت نفس در باب تعلیم و تربیت نقش برجستهای ایفا میکند. تغییر در ملاک کلیت و جزئیت، علم به مادیات، اثبات و حل اشکالات وجود ذهنی و علم حضوری از جمله ثمرات تجرد مثالی در حوزه معرفتشناسی است. البته در تمامی این مباحث، توجه خاص نگارنده بر روشن نمودن تاثیر عرفان ابنعربی بر حکمت صدرایی است.
خلاصه ماشینی:
جالب اينکه هرچند بهنظر ميرسد تنها صدرا باشد که در ميان حکما از ارتقاء نفس در ضمن ادراک، سخن گفته باشد و تجرّد مثالي را نام يکي از مراتب تکاملي نفس نيز بداند؛ ليکن نگارنده شواهدي نيز از ابنعربي بر اين مسأله يافته است که بهخوبي نشان ميدهد شيخ، سالها پيش از صدرا از اين مسأله سخن گفته است که از جمله عبارت خود شيخ بر اين مطلب است آنجا که وي به صراحت از انتقال نفس از مرتبه حس به مرتبه خيال، سخن ميگويد.
پس از ابنعربي فعّال بودن خيال در منظومه فکري صدرا پيگيري ميشود بهطوريکه وي رابطه صور خيالي را در نسبت با نفس نه رابطه مظهريت ميداند؛ چنانکه اشراق قائلاند و نه رابطه حلولي و انطباعي– چنانکه مشاء قائلاند- بلکه در نظر او اين صور، نسبت به نفس قيام صدوري دارند و نفس آنها را ايجاد ميکند نه اينکه قابل و پذيرندة آنها باشد.
اين مسأله مهم در باب نفسشناسي، در نظريه معرفت صدرايي بهکار گرفته ميشود؛ بدين ترتيب که نفس که مجرّد مثالي است در طول فرآيند ادراک، به تدريج با معلومات مختلف و با مراتب مختلف (حس، خيال و عقل) متحّد شده و با حرکت جوهري اشتدادي در ضمن ادراک، ارتقا مييابد.
علاوه بر اين اشکال، او از اشکالات و شبهاتي ديگر در مسأله وجود ذهني سخن ميگويد که حلّ و رفع آنها نيز به واسطه رابطه صدوري نفس و صورتهاي ادراکي است (ملاصدرا، 1383، ج 1: 339 و 1378 الف: 233).