چکیده:
رابطه دوطرفه دین و دینداری با پایبندی اخلاقی در حوزه های گوناگون مورد بحث فراوان بـوده است . هر چند در مباحث اخیر به استقلال این دو حوزه از یکدیگر تمایل داشته اند، اعتقاد رایج بر این است که دینداری ، سپهر اخلاقی را حمایت می کند. جامعه شناسان کارکردگرا نیـز عمـدتا بـر این باورند که سطح دینداری تاثیر مثبت بر اخلاقی رفتار کردن افراد دارد و پایبندی اخلاقی هم به موجب تنظیم هر چه بهتر روابط اجتماعی ، رعایت حقوق دیگران و کـنش متقابـل مبتنـی بـر فهم دیگری می شود. این مقاله در پی آن است تا رابطه دینداری با پایبندی اخلاقی را به صـورت تجربی با نمونه ای ٣٧٢ نفره از دانشجویان دانشگاه خوارزمی بررسی نمایـد. مطالعـه بـه صـورت پیمایشی و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بوده است . بر اساس یافته ها، دینداری با پایبنـدی اخلاقی رابطه مثبت دارد؛ هرچند در بعد اجتماعی اخلاق این رابطه کمتر دیده می شود. در میـان ابعاد دینداری و ارتباط آنها با پایبندی اخلاقـی ، تفـاوت قابـل ملاحظـه ای مشـاهده نمـی شـود. دلالت های این یافته ها در مقاله مورد تحلیل قرار گرفته اند.
خلاصه ماشینی:
این وضعیت ، تأمل و بازگشت به مبحـث ارتبـاط دیـن و اخـلاق را در حوزه نظری ضروری ساخت ، چراکه می توان چنـین اسـتدلال کـرد کـه انسـان مـدرن بـا از دست دان تکیه گاه خود به نحوی در بحران زندگی می کند و این مسئله می توانـد تـأثیرات عمده ای در بر داشته باشد، در این رابطه به بی تفاوتی نسبت بـه خـود، دیگـران و سرنوشـت جامعه می توان اشاره کرد.
١ حال سـؤال ایـن اسـت : چـه رابطه ای میان دیندار بودن و اخلاقی رفتار کردن کردن وجود دارد؟ آیا دین پشتوانه کاملی برای اخلاقی رفتار کردن فراهم می کند و می توان حکم کرد که افراد دیندار به همه وجـوه ارزش های اخلاقی پایبند هستند؟ این پژوهش علاوه بر آنکه توصیفی از متغیرهای فـوق بـه دست خواهد، سعی دارد به پرسش های فوق پاسخ دهد.
Social harmony به صورت کلی در باور رایج این بود که میان بی دینـی و بـی اخلاقـی ارتبـاطی بنیـادین وجود دارد، اما برای اثبات این ادعا به شواهد تجربی نیاز اسـت ؛ البتـه قبـل از بررسـی بایـد یادآور شویم که حتی در سطح آکادمیک نیز بحث مهم ارتباط میان بی دینی و بـی اخلاقـی وجود دارد، البته عمده استدلال ها در این فضا به این دلیل است کـه دیـن باعـث همبسـتگی اجتماعی می شود.
Morally relevant اخلاقی تعریف کند (٢٠٠٣ ,Shweder)، از طرف دیگـر، افـرادی کـه ایـن عمـل را بـا عنـوان عملی غیراخلاقی محکـوم مـی کننـد (مطـابق تعریـف دومـی ) آن را نقـض «اسـتانداردهای اخلاقی » می دانند، این افراد معمولا در رابطه با مسائلی مانند آسیب ، حقوق و رفتار منصفانه ، استانداردهای اخلاقی را مبنا قرار می دهند (٢٠٠٢ ,Turiel).