چکیده:
الگویروابط بین فرهنگیاقلیت هابایکدیگروبافرهنگ مسلط ونیزارتباط آن بامفهوم شهروندیدراین تحقیق موردبررسیقرارگرفته است .پژوهشگران بابررسیرویکردهای نظری در زمینه شهروندی و فرهنگ و انجام مطالعه اقدام به بررسی روابط برون گروهیارامنه تهران درجامعه متکثروچندفرهنگیایران کرده اند.سال این است که ١ ـنسبت وارتباط ارامنه باجامعه بزرگ ترایران چگونه است ؟٢ـآن هاچه نگاهینسبت به جامعه غیرارمنیدارندوچگونه رفتارخودرانسبت به برون گروه تنظیم میکنندودراین میان نقش نهادهایاجتماعیبرون گروهیچیست ؟٣ـنگرش هاورفتارهایارامنه تاچه اندازه باارزش های مدنیوشهروندی همسواست ؟نتایج حاکی است که پاره ای ازعوامل فرهنگی درون گروهی به همراه نهادهای اجتماعی غیرهمسوباارزش های مدنی مانع شکل گیریروندادغام فرهنگیدرتعاملات روزمره ارامنه باجامعه بزرگ ترشده است .روش انجام این پژوهش انسان شناختیوژرفانگراست وگرداوری اطلاعات نیزعمدتاازطریق مصاحبه هایعمیق انجام شده است .
خلاصه ماشینی:
٢ـارامنه چگونه بااعضایجامعه بزرگ ترواردارتباط شده وتوانسته انددرطول قرن هادر یک جامعه به لحاظ فرهنگیمتفاوت زندگیکنند؟ ٣ـتحقق حقوق شهروندی برایجمعیت ارامنه چه موانع فرهنگیپیش رویخوددارد؟در این میان نقش نهادهایاجتماعیوساختارقدرت درون گروهی وجامعه بزرگ ترچیست ؟ پژوهشگردراین تحقیق ازروش هایانسان شناختیبرایبررسیموضوع استفاده کرده است .
نکته مهم برای محققین حوزه قومیت هاوبه طورخاص ارامنه این است که حتما خودشان به عنوان محقق نیزازاعضایهمان قومیت باشد.
نسبت ارامنه با ایران نکته ایکه دربررسیهایاجتماعیدرارتباط باارامنه بایددرنظرگرفت این است که در جغرافیایکنونیایران اغلب ارامنه مهاجرانیهستندکه تحت تأثیرناملایمات سیاسیوامنیتی قفقازبه خصوص دردوره عثمانیبه تدریج به این سوکشانده شده اند.
این پرسش هامطرح میشودکه ارامنه ساکن درایران تاچه حدنسبت به سرزمین ارمنستان وتاچه حدبه ایران احساس تعلق میکنند؟تاچه حدزندگیخودرادرایران "زندگیدیاسپورایی "میبینند؟وتاچه اندازه خودرا"ایرانی "میدانند؟یعنیفارغ ازقوانین رسمی،درذهنیت آنهانسبت به ایرآنچه میگذرد؟آیابعدیازشخصیت فرهنگیآنهارامیتوان سراغ گرفت که "ایرانی "باشد؟باپاسخ به این پرسش هاراحت ترمیتوان دررابطه باروابط برون گروهیارامنه ودرواقع تعامل آنهاباجامعه بزرگ ترنظرداد.
به همین دلیل است که ارامنه معمولابرایخطاب قراردادن اعضایجامعه بزرگ ترازلفظ "مسلمان " استفاده میکنند.
اگر به قول پوگلیس نسبت به تفاوت هایدرون گروهیارامنه نیزحساس باشیم بایدبگوییم که این پرهیزمعمولادرمیان ارامنه ایدیده میشودکه درکاملاتحت تأثیرفرهنگ ارمنیهستند، یعنیبه طورخاص گروه باتحصیلات کم وبامشاغلیمحدودبه جامعه ارمنی.
دلیل این امربیش ازهرچیزضعف جامعه ایران به لحاظ تشکیلات مدنی،وجودبرخیازمواردمبهم درقانون اساسیونیزعدم تبعیت رفتاراداری باقوانین اساسیاست که فعالیت اقلیت هاوخرده فرهنگ هارامحدودساخته است .
پیشنهادکلیدیاین تحقیق این است که هرگونه اقدامیچه ازطرف ساختاراجتماعی درون گروهیارامنه وچه ازطرف جامعه بزرگ تربرایجداساختن ارامنه ازوابستگیمطلق به جامعه ارمنیوایجادتعامل باجامعه بزرگ ترتقویت شود.