چکیده:
بنیانشناسی فقهی نمایندگی مجلس در نظام جمهوری اسلامی با توجه به ویژگیهای نظام و تفاوت بنیادین آن با نظامهای عرفی اهمیت دارد. در نظامهای عرفی، چگونگی رابطه نماینده مجلس با مردم، از نظر حقوقی تعیینکننده جایگاه و نقش نماینده، مسئولیتها و وظایف اوست؛ اما بهدلیل بنیان فقهی نظام اسلامی ایران، پی بردن به جایگاه حقوقی و فقهی نماینده مجلس تنها به بررسی رابطه نماینده مجلس با مردم خلاصه نمیشود، بلکه رابطه نماینده با جایگاه ولی فقیه نیز به همان اندازه مهم است.
این گفتار با روش استنادی در پی آن است که نشان دهد گرچه به گونههایی از رابطه، مانند وکالت و نیابت در این زمینه توجه شده است، بهنظر میرسد این گونهها، هر کدام، تنها به یکی از رابطهها (رابطه نماینده با مردم، یا رابطه نماینده با ولی فقیه) توجه دارد و هیچ کدام، به هر دو رابطه همزمان و در یک نظریه توجه نداشتهاند؛ درحالیکه ضرورت بنیانشناسی فقهی این دو رابطه، بهطور همزمان در یک نظریه، احساس میشود.
Parliament established jurisprudence of the Islamic Republic with due regard to the fundamental difference with conventional systems، is important. In conventional systems، the relationship between parliament and the people، legally determines representative role، responsibilities and his duties. But in the Islamic Republic of Iran to the foundation Fqhyash to find out the legal status and legal MP MP with people is not limited only to the relationship but the relationship with the supreme leader's representative is also equally important. This article seeks to show that citation. Although the types of relationship such as attorney and proxy of this is taken into consideration. But it seems that most of these species، each، exclusively to one relationship (correlation representative of the people، or the relationship with the representative of the Supreme Leader); and none at the same time both the relationship and is not considered a theory، but necessary established jurisprudence of this relationship، simultaneously in one theory، be considered.
خلاصه ماشینی:
در نظام های عرفی ، چگونگی رابطۀ نمایندة مجلس با مـردم ، از نظـر حقـوقی تعیـین کننـدة جایگاه و نقش نماینده ، مسئولیت ها و وظایف اوست ؛ اما به دلیل بنیان فقهی نظام اسلامی ایـران ، پـی بـردن بـه جایگـاه حقوقی و فقهی نمایندة مجلس تنها به بررسی رابطۀ نمایندة مجلس با مردم خلاصه نمی شـود، بلکـه رابطـۀ نماینـده بـا جایگاه ولی فقیه نیز به همان اندازه مهم است .
در نظام های عرفی و سکولار چگونگی رابطۀ حقوقی نمایندگان مجلس با مـردم مـورد توجه بوده و از همین زاویه به بنیان حقوقی نمایندگی مجلس توجه شده است و گونه هایی مانند وکالت ، نشانه ، نمونۀ خاص و امین (مک کالوم ، ١٣٨٣: ٣٣٦؛ ١٩٦٧:١١٢ ,Pitkin) در جهت تبیین آن مورد توجه قرار گرفته اند.
به نظر میرسد دلیل مخالفت برخی از فقیهان شیعه با نظریات نـایینی در ایـن زمینـه آن بوده است که فقیهان مزبور، نمایندگی مجلس را تنها در قالب رابطۀ نماینده با مـردم تلقـی میکردند (همان گونه که در نظـام هـای عرفـی و سـکولار مطـرح اسـت ) و بـا ایـن تلقـی، به درستی معتقد بودند که از یک سو نمایندة مردم در مجلـس از نظـر شـرعی وکیـل مـردم نیست و در ثانی اگر وکیل مردم هم باشد، باز هم نمیتواند در جایگاه قانونگذار عمل کند؛ چرا که نمایندة مردم ، در جامعۀ اسلامی صلاحیت مستقل برای قانونگذاری ندارد.