چکیده:
در این مقاله میکوشیم با نشاندادن شرایط عینیت و مولفههای بنیادی آن در پدیدارشناسی هوسرل رابطه دوسویه و دیالکتیکی آنها را آشکار کنیم. آگاهی استعلائی و ساختار قصدی آن اصلیترین شرط امکان عینیت را تشکیل میدهد. ادراک، بدن و زمان شرایط اساسی دیگری از امکان عینیت لحاظ شدهاند. براساس این شرایط امکان میتوان مولفههای بنیادی عینیت را مطرح نمود. این مولفهها عبارتند از اینهمانی، تعالی، قانونمندی یا نظم و اشتراک بینالاذهانی. این پژوهش نشان میدهد که عینیت خود شرایط و مولفهها منوط به یکدیگر بوده و نوعی رابطه دوسویه میان آنها برقرار است. بررسی عینیت شناخت در فلسفه هوسرل بدون درنظرگرفتن این رابطه دوسویه عزلنظر از اهمیت دیدگاه هوسرل در خصوص شناخت و عینیت آن است.
This paper presents dialectical relation between conditions of objectivity and its foundational components in philosophy of Husserl. Above distinction results from grounds and locations of objectivity in Husserl. This dialectical relation that leads to reduction of conditions and components together، and without considering them the verification of objectivity of knowledge and its objects is impossible، required the flexible essence of transcendental consciousness. For displaying the dialectical relation the review of transcendental consciousness is necessary. The essence of consciousness is the intentionality of it. The other properties of consciousness results from the intentionality. Conditions of objectivity are related to the noetic pole of consciousness and components of objectivity to the noematic pole of it.
خلاصه ماشینی:
٢ اين حوزه محض همان آگاهي استعلائي يا به تعبيري ديگر ذهنيت استعلائي يا من استعلائي است و اساسا پديدارشناسي هوسرل در رابطه با اين حيطه بنيادي معناي حقيقي خود را پيدا ميکند يادآوري اين نکته اساسي ضروري است که آگاهي استعلائي شيءاي واقعي نيست که براي خود وجود مستقلي داشته باشد بلکه نوعي وحدت اينهمان است که در تضايف با آگاهيهاي انضمامي در نظر گرفته ميشود: «من اي که از حيث پديدارشناحتي تقليل يافته است چيز خاصي که بر روي تجربه هاي گوناگون شناور باشد نيست بلکه فقط با وحدت درون پيوندي خودش اينهمان است .
در وهله بعدي ممکن است رابطه متقابل و پيوندي که ميان شرايط و مؤلفه ها وجود دارد پژوهش ما را در يک دور معرفتي گرفتار سازد اما اين مسأله براساس ماهيت خود پديدارشناسي که به اولويت منطق و استنتاج قائل نيست ميتواند برطرف شود.
»(١٨٤ ,١٩٧٤ ,Sokolowski) نکته بسيار مهمي که درمورد اينهماني بايد يادآوري کنيم اين است که در نظر هوسرل «اينهماني، صورت بلاواسطه وحدت ميان محتواهاي حسي نيست ، بلکه يک «وحدت آگاهي» مبتني بر آگاهي از همان عين است .
اگرچه اگوي محض منفرد ميتواند براساس ساختار استعلائي خود اينهماني را دريابد بااين حال عينيت آن در رابطه و پيوند با اگوهاي ديگر و تبادل يافت هاي متعدد حاصل ميگردد: «اذهان در يک رابطه همدلي قرار ميگيرند و عليرغم تغيير در دادگي نمودها، به طوربين الاذهاني ميتوانند از اينهماني آن چه که از اين طريق ظاهر ميشود مطمئن شوند.