چکیده:
امروزه دانش منبع اصلی کسب مزیت رقابتی محسوب میشود، لذا فرایند ارزشآفرینی از این منبع اهیمت فراوانی برای سازمان ها دارد که از آن به بهرهوری دانش یاد میشود. بنابراین، شناخت نحوه شکلگیری و ارتقای بهرهوری دانش و همچنین مشخص نمودن عوامل موثر بر آن در سازمان به ویژه برای مؤسسات مالی و بانکها که موضوع دانش و بهرهگیری از آن در جهت کسب مزیت رقابتی بسیار ضروری است، از اهمیت فراوانی برخوردار میباشد. پژوهش حاضربه لحاظ هدف ازنوع تحقیقات کاربردی و به لحاظ روش،یک پژوهش توصیفی و از نوع زمینهیابی میباشد. قلمرو مکانی تحقیق حاضر را کلیه شعب بانک ملی استان قم تشکیل میدهند که کلیه کارکنان آنها به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. بعلاوه بر اساس فرمول کوکران حجم نمونه برابر 222 نفر تعیین گردید که در نهایت تعداد 157 پرسشنامه تکمیل و برگشت داده شد. نتایج تحقیق نشان داد عوامل تخصص و خبرگی کاری، توانایی حل مسأله، توانایی تفکر، مهارتهای ارتباطاتی، انگیزش خودتنظیم، استمرار و پایداری و اختلال خلاق می توانند بطور معنیداری وضعیت بهرهوری دانش را در سازمان مورد مطالعه تبیین نمایند. در این بین، نقش عامل انگیزش خودتنظیم و توانایی تفکر بیش از سایر عوامل بود.
خلاصه ماشینی:
"در همین راستا، مدیریت دانش به عنوان نوعی فرآیند یادگیری اثربخش تعریف میشود که با کشف، بهرهبرداری و به اشتراکگذاری دانش انسانی(آشکار و ضمنی) مرتبط است و از فناوری و محیط فرهنگی برای توسعه سرمایه فکری سازمانی و بهبود عملکرد استفاده میکند (جاشاپارا، 2004، 68).
اگر چه دراکر بهرهوری کارکنان دانشی را به عنوان یک چالش برای مدیریت تفسیر کرد، اما کسلز، به عنوان مبدع مفهوم بهرهوری دانش، افراد را در محور این نظریه قرار داد که بایستی در پی خلق ارزش از دانش خود و سازمان باشند.
برنامه تحصیلی شرکت، ساختاری برای کارکردهای یادگیری ارائه میکند که از طریق آنها توانایی کارکنان برای کسب اطلاعات مرتبط، ایجاد دانش جدید و به کارگیری این دانش درخدمات، محصولات و فرآیندها و همچنین بهبود تدریجی و نوآوری بنیادی ودرنهایت مزیت اقتصادی است (کسلز، 2001، 498؛ کسلز و وندررف 2 ، 2002، 223).
تخصص و خبرگی کاری و دانش حرفهای یکی از این عوامل است که به طور مستقیم به کسب و کار سازمان و شایستگی های کلیدی مربوط - Corporate Curriculum - Kessels & Van der Wreff به آن اشاره دارد.
بنابراین، در مطالعه حاضر روشی مورد بررسی قرار گرفت که سازمانها با استفاده از آن بتوانند وضعیت بهرهوری دانش و عوامل مؤثر بر آن را مشخص نموده و بر این اساس طرحها و برنامههایی برای بهبود آن تدوین و اجرا نمایند.
یکنواخت بودن مسائلی که کارکنان سازمان مورد مطالعه برای انجام فعالیتهای خود با آن مواجه هستند و نیز معین بودن پاسخ این مسائل و تکراری بودن آنها میتواند دلیلی بر جایگاه این عامل در میان عوامل تعیینکننده بهرهوری دانش باشد."