چکیده:
واقعه یا حادثه (incident)، یکی از عناصر ساختاری رمان است که هم راه با عناصری هم چون گره افکنی، کشمکش، هول و ولا، بحران، نقطه اوج و گره گشایی، اجزای تنه اصلی پی رنگ (plot) در داستان را شکل می دهد. این عنصر در کتاب «واژه نامه هنر داستان نویسی» این گونه تعریف شده است: «حادثه از برخورد دست کم دو چیز و یا دو نیرو با هم بوجود می آید، حادثه از اجزای ترکیب کننده پیرنگ است و برای آشکار کردن خصوصیت های شخصیت، پی رنگ را به پیش می برد».1 حادثه در داستان به منزله پلی است که از یک سو هیجان را در خواننده بر می انگیزد و از سویی دیگر حالت انتظار، و در نهایت نقطه اوج را پدید می آورد. نگارندگان در این مقاله کوشیده اند، ضمن تحلیل و بررسی حوادث رمان «جای خالی سلوچ» کیفیت و عمق این حوادث و هم چنین ارتباط آن را با دیگر عناصر تشکیل دهنده تنه اصلی داستان، نمایان سازند.
Event or Incident is one of the structural elements of the novel that together with other elements such as tension, conflict, anticipation, rising action, climax, and resolution constitute the main body of the plot in the story. In the book “Terminology of the art of story writing”, incident is defined as follows: “Incident is born when at least two things or forces clash. It is a plot component and it drives the plot forward in order to reveal different aspects of the character”. (Mirsadeghi, 1377, p81.)
The purpose of this article is to analyze and investigate the depth and quality of the incidents in this novel and also to illustrate the relationship of the events with other components of the story.
خلاصه ماشینی:
تحلیل عنصر «حادثه » در رمان «جای خالی سلوچ» اثر محمود دولت آبادی ∗ طاهره خوشحال دستجردی ∗∗ میلاد شمعی چکیده واقعه یا حادثه (incident)، یکی از عناصر سـاختاری رمـان اسـت کـه هـم راه بـا عناصری هم چون گره افکنی ، کشمکش ، هـول و ولا، بحـران، نقطـه اوج و گـره گشـایی ، اجزای تنه اصلی پی رنـگ (plot) در داسـتان را شـکل مـی دهـد.
ایـن عنصـر در کتـاب «واژهنامه هنر داستان نویسی » این گونه تعریف شده است : «حادثه از برخورد دست کـم دو چیز و یا دو نیرو با هم بوجود می آید، حادثه از اجزای ترکیب کننـده پیرنـگ اسـت و برای آشکار کردن خصوصیت های شخصیت ، پی رنگ را بـه پـیش مـی بـرد».
تحلیل حوادث اصلی و فرعی در داستان «جای خالی سلوچ» رمان «جای خالی سلوچ» از هفت حادثه اصلی تشکیل شده که بدین صورت است : ١- ناپدید شدن سلوچ (بخش ١ فصل ١) ٢- نقشه برای تصاحب «خدازمین » (بخش ٣ فصل ٢) ٣- درگیری عباس با شتر بهارمست و سفیدشدن مـوی عبـاس در اثـر تـرس و 13 وحشت (بخش ٣ فصل ٣) ٤- ازدواج ناخواسته و بالاجبار هاجر با علی گناو (بخش ٣ فصل ٤) ٥- تجاوز به مرگان (بخش ٣ فصل ٤) ٦- خشکسالی (بخش ٤ فصل ٣) ٧- مهاجرت (بخش ٤ فصل ٤) داستان با یک حادثۀ اصلی ، یعنی کوچ «سلوچ» به عنوان عاملی پیش برنده، آغاز می شود.
(این حوادث، خلق و خوی افراد یا شخصیت های داستانی را نمایان می سازد) یکی از تکنیکهای اصلی دولت آبادی در رمان «جای خالی سلوچ» فاصله گـذاری میان حوادث داستان است .