چکیده:
از میان نقشها و آثار مینیاتوری که در جایجای مکانهای تاریخی نقش بسته میتوان تا حدّی با فرهنگ کهن و آداب و رسوم باستان ایران آشنا شد. در میان این نقشها مجلسهای بزم نیز جلوهنمایی میکند، مجالسی که در آن شاهد رقصهایی نیز هستیم.
این مقاله برآن است تا جنبههای گوناگون این رقصها بررسی شود و در ادامه به سماع که رقص صوفیان بحساب میرود، پرداخته میشود. این دو گونه رقص در طول تاریخ مفاهیمی داشته است که با سیر و تامل در بزمهایی چون بزمهای پادشاهان و صوفیان میتوان از میان آنها نکاتی را دریافت؛ اما مثنوی معنوی نیز اشارههایی بدین موضوع داشته و مولانا نیز سماع را در مجالس عارفانه از نظر دور نمیداشت.
Among the paintings and works found in historical places one can get familiarized with the ancient Persian culture and traditions. What catches the eyes among such paintings are ceremonies where one witnesses dances.
The purpose of this article is to investigate various aspects of such dances. Then Sama which is regarded as a Sufi dance is dealt with. In the course of history these two styles of dances had some significance and by tracing ceremonies and feasts given by Royalties and the Sufis one can infer subtle points, but in Masnavi also there are some references to this subject. Mowlana had particularly held high regard for Sama in sufi ceremonies.
خلاصه ماشینی:
در واقع این نکته که در نزد بسـیاری از اقـوام، رقـص لامحالـه در شکل های خاص و موارد محدود، هنوز چیزی از جنبۀ نیایش یا جادویی خویش را حفـظ کرده است ناشی از تأثیر آفرینندهای است که تجسم و نمایش اشیا در ایجاد نظایر آنهـا دارد و در نمایش های مربوط به آیین پرستش توتم ، در تشریفات وابسته به شروع جنـگ یا شکار، رقص هایی که در نزد اقوام گونه گون انجام می شد بیش تر مبتنی بـر ایـن پنـدار بود که با تقلید کردن از اطوار و حرکات «توتم » یا نمایش دادن حرکاتی بر ضـد دشـمن یا شکار می توان برکت و افزونی افراد وابسته به توتم یا نـابودی موجـوداتی را کـه آمـاج جنگ یا شکار قبیله واقع گشته اند تأمین نمود.
اگر درست است که انسانهای بدوی با تصویر کردن و تجسـم دادن پـارهای حالـت هـا و مناظر می خواسته اند از طریق نمایش های جادویی ، به وسیلۀ این گونه رقص ها به طبیعت یا به خدایان آن چیزی را القا نمایند- و فی المثل با تجسم حرکات جنسـی زمـین را بـه باروری و با پاشیدن آب بر خاک آسمان را به بارش تشویق و تحـریض کننـد- رقـص در بدویترین شکل خویش نوعی ارتباط بلاواسطه بین انسان و خدایان تلقی می شده اسـت و چون عرفان نیز در اصل ، سعی در ارتباط مستقیم انسان با خداسـت ،١٧ پـس در رقـص بدوی هم می توان نوعی تجربۀ عرفانی را جست وجو کرد.