چکیده:
خدا انسان را برای رسیدن به کمالات والا آفریده است. راه رسیدن به آن کمالات، حرکت صحیح انسانها در مسیر حق و تکلیف است. حق تعیین سرنوشت، یکی از حقوق طبیعی انسانهاست که خدای متعال به آنها عطا کرده است. استیفای صحیح این حق در پوشش حق تعیین حاکم، یکی از مراحل مهم رشد و تکامل انسانها در جامعه بشری است. دین اسلام به عنوان بهترین راهنما برای سعادتمندی فردی و اجتماعی بشر است. مردم، هم در عصر حضور پیشوای معصوم7 و هم در عصر غیبت نقش موثری در تشکیل حکومت دارند.
حق تعیین سرنوشت در عصر حضور پیشوای معصوم7 به مردم این حق را می دهد که آنها امر حکومت و تدبیر امور اجتماعی خویش را به دست شخص غیر معصوم نسپارند، بلکه از روی آگاهی و با اختیار، پیشوایان معصوم را انتخاب کرده و آنان را اسوه زندگی خود قرار داده و از آنها به طور کامل پیروی کنند.
مردم بر اساس حق تعیین سرنوشت خویش در عصر غیبت، با شرکت مستقیم یا غیر مستقیم در انتخابات تعیین رهبری، در صدد استیفای حق خویش برآمده و از میان کسانی که دارای شرایط عمومی رهبری در عصر غیبت هستند را انتخاب می کنند.
این نوع مردم سالاری در جهان، بهترین نوع مردم سالاری است که امروزه در ادبیات سیاسی به آن مردم سالاری دینی گفته می شود. تنها نمونه عملی این نوع حکومت مردم سالار در جهان معاصر، با عنوان جمهوری اسلامی ایران به طور بالنده به حیات خود ادامه می دهد.
God has created man and His purpose of creating man was to give him opportunity to attain sublime perfections. The path to the perfections intended by God requires men to move in the direction of truth and divine obligation. The right to determine one’s destiny is a human natural right which is given to human beings by God، the Almighty. To demand this right in a proper way in the form of the right to designate a ruler is taken to be an important stage in the growth and perfections of human beings in a human society. Islam، as the best religion and divine guidance، has been bestowed upon humans for their personal and social happiness. People، either when the Infallible Imams are present or when they are absent (as the case with the last Infallible Imam in the period of Major Occultation) have decisive role in the establishment of an Islamic government.
In accordance to the right to determine one’s own destiny at the time when the Infallible Imam is present (alive)، people are entitled not to entrust the task of ruling and of running the social affairs to someone other than infallible Imams. Rather، they are entitled to elect، consciously and out of their free will، one of Infallible Imams of their time، as their leader، follow him as a good leading exemplar (oswatun Îasanah) and obey him without question. On the other hand، again according to the same right، this time in the period of occultation، people are entitled to demand their own rights by direct or indirect participation in the election of their leader، trying to elect from among the candidates the one who has the necessary and general qualifications of a leader.
This kind of democracy in the contemporary world is the best of its kind which is nowadays termed as ‘religious democracy’ in the political literature of the world. The only practical example of this system of democratic government in this contemporary world under the name of Islamic Republic of Iran continues to exist in a lively manner.
خلاصه ماشینی:
حق تعیین سرنوشت در عصر حضور پیشوای معصوم7 به مردم این حق را میدهد که آنها امر حکومت و تدبیر امور اجتماعی خویش را بهدست شخص غیر معصوم نسپارند، بلکه از روی آگاهی و با اختیار، پیشوایان معصوم را انتخاب کرده و آنان را اسوه زندگی خود قرار داده و از آنها بهطور کامل پیروی کنند.
به بیان دیگر، آیا انسانها با استفاده از حق خدادادی تعیین سرنوشت میتوانند هر کسی را که مایلند به عنوان حاکم جامعه خویش انتخاب کنند؟ مسلما از نظر عقل، کسی باید عنان حکومت را در جوامع بشری بهدست گیرد که بتواند جامعه را به هدف غایی خود سوق دهد؛ یعنی بتواند مردم را به سوی حیات طیبه در راستای رسیدن به مقام والای انسان کامل هدایت کند.
سعادتمند گرداند؟ ناکافیبودن عقل در تدبیر امور اجتماعی بشر با توجه به اینکه هدف آفرینش انسان، هدف دین اسلام و بهطور خاص، هدف نظام سیاسی اسلام رسیدن افراد به مقام والای انسان کامل از راه حیات طیبه است، پرسش بالا را میتوان چنین پاسخ داد: خدای متعال به عنوان تنها آفریننده جهان، آرزوی دیرینه و آرمان فطری بشر را دستیابی به مقام والای انسان کامل قرار داده است.
او فرموده است که مردم در عصر حضور پیشوای معصوم7 امر حکومت و تدبیر امور اجتماعی خویش را بهدست شخص غیر معصوم نسپارند، بلکه پیشوایان معصوم را اسوه زندگی خود قرار داده و با اختیار خویش آنان را انتخاب کرده و از آنها پیروی کنند.