چکیده:
یکی از روشهای تفسیر قرآن، روش تفسیر عرفانی است. عرفا اغلب بر تفسیر انفسی آیات بیشتر از جنبه آفاقی توجه نموده و بر باطن و معنای درونی قرآن بسیار تأکید کردهاند. یکی از تفسیرهای عرفانی مهم قرن چهاردهم، تفسیر «بیان السعادة فی مقامات العبادة» متعلق به سلطان محمد گنابادی(سلطان علیشاه) است. این تفسیر، دارای جنبههای فقهی، کلامی، فلسفی و عرفانی است. با توجه به اینکه بیشتر تفاسیر عرفانی، متعلق به عرفای اهل تسنناند و از این جهت که تفسیر «بیان السعادة» تفسیری عرفانی با عقاید شیعی است، مناسب مینماید که ویژگیها، روششناسی و مطالب مهم عرفانی مطرحشده در آن مورد بررسی قرار گیرد.
خلاصه ماشینی:
سلطان علیشاه از نظر معنی، آیات یک سوره را مرتبط با هم میداند؛ بنابراین بنا بر نظر وی، برای فهمیدن معنی یک آیه، باید به آیات قبل و بعد آن آیه نیز توجه نمود، تا معنی آیه مورد نظر، درست حاصل گردد؛ چنانکه در تفسیر آیه مربوط به تأویل قرآن ذکر شد، مشخص است که او خود در تفسیرش از این روش بهره برده و بسیاری از آیات را به آیات قبل خود مربوط ساخته و وجه ارتباط آن را ذکر کرده است؛ اگر چه در ظاهر معنی و مفهوم آن، ارتباطی موجود نباشد.
به طور کلی، شیوه سلطان علیشاه نیز در این تفسیر اینگونه است که در ابتدای هر سوره، نام سوره، عدد آیات، مکی و مدنی بودن آیات، فضیلت سوره و ثواب تلاوت آن را ذکر میکند، و پس از بحث قرائت، صرف و نحو، لغت و احتمالات تفسیری و در برخی موارد، اقوال مفسرین در معانی آیات را میآورد و در ادامه به نقل روایات از ائمه اطهار(ع) میپردازد و آنگاه مباحث عرفانی و فلسفی را – با تأکید بر قواعد نطری و عملی عرفان – یاد میکند.
با توجه به آنچه درباره شیوه سلطان علیشاه بیان شد و همچنین با دقت در سخنان خودش در مقدمه تفسیر، میتوان گفت که ایشان تفسیر به رأی را صحیح نمیدانست و خود بیشتر از «تفسیر نقلی» و «تفسیر روایی یا مأثور» و همچنین «تفسیر قرآن به قرآن» استفاده نموده است و سعی کرده که معنای آیه را با توجه به آیات قبل و بعد تفسیر کند.