چکیده:
با بررسی ریشهشناختی واژه نماز در ایران و تاریخ کاربرد آن میتوان به اهمیت این فریضه به عنوان فعلی عبادی در میان ایرانیان پی برد. واژه نماز در اصل از ریشه هندو اروپایی nem به معنای تعظیمکردن آمده است. نماز در اوستا به صورت اسم خنثی از ماده nəmah که در اصل از اسم خنثی námas در سنسکریت به معنای تعظیم، کرنش گرفته شده که همراه با ریشه kṛi فعل نماز کردن در مفهوم سر تعظیم فرودآوردن، احترام کردن است. این فعل در اوستا از صورت ماده اسمی مذکور در وجوه مختلف ساخته شده است. در زبانهای ایرانی میانه شرقی و غربی واژه نماز در متون بجامانده از این دوران به کار رفته است. واژه نماز در این متون گاه نشانگر ادای احترام فرودستان به مقامات فرادستی و گاه به عنوان فعل عبادی بیانگر رکوع و خضوع بندگی در برابر پرودگار بوده است.
خلاصه ماشینی:
نماز در اوستا به صورت اسم خنثی از ماده nəmah که در اصل از اسم خنثی námas در سنسکریت به معنای تعظیم، کرنش گرفته شده که همراه با ریشه kṛi فعل نماز کردن در مفهوم سر تعظیم فرودآوردن، احترام کردن است.
واژه نماز در این متون گاه نشانگر ادای احترام فرودستان به مقامات فرادستی و گاه به عنوان فعل عبادی بیانگر رکوع و خضوع بندگی در برابر پرودگار بوده است.
با بررسی ریشهشناختی واژه نماز در ایران و تاریخ کاربرد آن میتوان به اهمیت این فریضه به عنوان فعلی عبادی در میان ایرانیان پی برد و به این نتیجه رسید که دین کامل اسلام توسط ملتی پذیرفته شد که یکتاپرست بودند و ظرفیت پذیرش کاملترین دین را داشتند.
واژه نماز در اصل از ریشه هندو اروپاییnem-: تعظیم کردن آمده است(Pokorny,1959:764؛ Rendich,2013:295).
نماز در اوستا به صورت اسم خنثی از ماده nəmah- که در اصل از اسم خنثی námas در سنسکریت به معنای تعظیم، کرنش گرفته شده که همراه با ریشه kṛi فعل نمازکردن در مفهوم سر تعظیم فرود آوردن، احترام کردن است.
واژه نماز در این متون گاه نشانگر ادای احترام فرودستان به مقامات فرادستی و گاه به عنوان فعل عبادی بیانگر رکوع و خضوع بندگی در برابر پرودگار بوده است(ارداویراف نامه: 56).
در اینجا به دلیل کثرت متون بجامانده از زبان فارسی میانه ساسانی(پهلوی) به نمونههایی از کاربرد واژه نماز هم در مفهوم عبادت و بندگی و هم در مفهوم احترام شخص فرادست به شخص فرودست در جملههای ذیل اشاره شده است.