چکیده:
این مطالعه به دنبال تردیدهایی که در تحقیقات اخیر در زمینه ی رابطه ی مثبت میان بخش مالی و رشد اقتصادی مطرح شده، انجام یافته است. هدف اصلی پژوهش بررسی وجود شکست ساختاری در رابطه ی توسعه ی بخش مالی و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف با سطوح درآمدی متفاوت است. برای این کار، از یک مدل رشد درونزای تجربی و داده های تلفیقی شامل 68 کشور طی 45 سال استفاده شده است. نتایج برآوردها طی دهه های مختلف و در گروههای درآمدی مختلف شکست ساختاری در رابطه ی توسعه ی بخش مالی و رشد اقتصادی را تأیید می کنند. نتایج هم چنان نشان می دهند که نقاط شکست ساختاری و اندازه ی بهینه برای بخش مالی به سطح توسعه ی کشورها بستگی دارد
خلاصه ماشینی:
بسـياري از مـدل هـاي سـنجي 1-Mckinnon 2-Goldsmith 3-King, Robert G & Levine, Ross رابطه ي منفي معنادار در تعامل ميان بخش مالي و رشد اقتصادي را در سال هاي اخير تاييد کردند؛ اما در توضيح علل اين رابطه بازماندند و اين رابطـه را بـه منزلـه ي جعبـه سياهي در نظر گرفتند که بايد با موشکافي بيشتري بررسي شود.
جدول شماره ي چهار -نتايج برآورد دهه به دهه ي مدل رشد (١) براي کليه ي کشورهاي نمونه به روش اثرثابت با استفاده از شاخص M٣ (١٩٦١-٢٠٠٥) (به تصویر صفحه مراجعه شود) متغير وابسته رشد توليد سرانه ي ناخالص داخلي است .
براي برآورد اثر سطح درآمد در رابطه ي بين بخش مالي و رشد اقتصادي ، مي توان از متغير هاي مجازي حاصل ضـربي (متغيرمجـازي گـروه کشـورها ضـرب در شـاخص توسعه ي مالي ) نيز استفاده کرد.
جدول شماره ي شش -نتايج برآورد مدل رشد (١) براي کليه ي کشورهاي نمونه با در نظر گرفتن سطوح درآمدي وکاربرد متغير هاي مجازي در دوره ي ١٩٦١-٢٠٠٥ (به تصویر صفحه مراجعه شود) متغير وابسته ي رشد توليد سرانه ي ناخالص داخلي است .
جدول شماره ي هفت -نتايج برآورد نقاط شکست ساختاري در رابطه ي توسعه ي مالي و رشد اقتصادي گروه کشورهاي با درآمد سرانه مختلف در دوره ي ١٩٦١- (به تصویر صفحه مراجعه شود) متغير وابسته ي رشد توليد سرانه ناخالص داخلي است .