چکیده:
در این نوشتة مختصر، مقصود نشان دادن لزوم لحاظ دو معنای ولایت (با فتح واو) و ولایت (با کسر واو) در نسبت با هم به عنوان بطون و ظهور یکدیگر و نه جدای از هم است. زیرا چنانکه خواهد آمد منشأ بسیاری از کج فهمیها در این باب به همین جدایی میان این دو معنا و مشترک لفظی گرفتن کلمه ولی باز میگردد و اگر این دو معنا را مرتبط با هم لحاظ کنیم چنانکه در حکمت و فلسفه چنین اعتبار کردهاند مطلب به گونهای دیگر خواهد شد و در فهم معنای آیات (از جمله سوره نساء آیه 59 و سوره مائده آیه 55) و روایات در این باره گشایشی پدید خواهد آمد که در غیر اینصورت منتفی خواهد بود. از طرفی این بحث نشان خواهد داد که قول مشهور فخر رازی در باب علم که از مقوله اضافه است نمیتواند به صفت ذات اضافه در نفس عالم تلقی گردد و تصور وی ظاهرا به اضافه محض باز می گردد که این امر خود البته در آثار فلسفی و کلامی وی قابل رسیدگی است.
خلاصه ماشینی:
ولایت ، ولایت ، صفت ذات اضافه ،حیث التفاتی، مقام تحقق ، مقام ترتب آثار مقدمه ولایت با کسر واو به معنای سرپرستی و تصرف و امارت و قدرت است ولی به این معنا یعنـی الاولـی بالتصرف ، نگاهبان و متصرف ( منتهیالارب ، ذیل و ل ی) این کلمه با کلمۀ یونانی politeia هم ریشـه و هم معنی است (اگر حرف اول آن p را برداریم میشود oliteia) نام اثر مهم افلاطون همین است کـه به جهت ترجمۀ لاتینی آن به res publica در دوران اخیر آن را به جمهور و جمهوری ترجمه کـرده انـد اما قدما به آن کتاب السیاسه میگفتند.
فخر رازی پا پیشتر مینهد و بیان میکند که از آنجا کـه در علـم اصـول ثابـت شـده اسـتعمال لفـظ مشترک در دو مفهوم آن با هم جایز نیست (همان : ٢٧ و ٢٩) بنابراین قول اول ؛ یعنـی دلالـت ذیـل آیـه ناظر به والذین امنوا بر محبت و نصرت و موالات میان مومنان و اصحاب پیامبر اولی است که در هنگـام نزول آیه برخی نماز را تمام کرده بودند و برخی دفع مال به فقیر میکردنـد و برخـی در نمـاز بـه رکـوع مشغول بوده اند و لذا خداوند متعال لاجرم همه این صفات را ذکر کـرده اسـت (همـان : ٢٥ و ٢٧) وی در ادامه میافزاید که اگر حتی قول دوم را مبنی بر دلالت آیه بر شخص معین بپذیریم ، یعنی نزول آیه را بـا نظر به برخی روایات از عبدالله بن سلام و ابوذر در حق علی علیه السلام و از روایتی از عکرمـه در بـاب ابوبکر، باز هم آن را باید در معنای محبت و نصرت بگیریم و نهایت اینکه اگر مراد تصرف و امامـت هـم باشد اولا روایات در مورد هر دو آمده و اختصاص به علی (ع ) ندارد و ثانیا انصراف به امامـت و جانشـینی بلافصل آن حضرت ندارد.