چکیده:
مطالعه تاریخ ادبیات فارسی و بررسی سیر تحولات و علل آن از آغاز مورد توجه پژوهشگران غیر ایرانی بوده است. از همین منظر آثار شبلی نعمانی، ادوارد براون و یان ریپکا به دلیل طرح سه دیدگاه متفاوت در بررسی تاریخ ادبیات فارسی و تحولات آن شایسته توجه است: دیدگاه شرقی شبلی نعمانی، دیدگاه غربی ادوارد براون و دیدگاه رئالیستی و مقیّد یان ریپکا. افزون بر آن توجه به موضوعهایی از قبیل مخاطب شناسی، نقد سنّت و واقع گرایی بر اساس دیدگاههای جدید که زمینهساز نگاههای نو در قلمرو ادبیات فارسی بوده است، آشکارا در آثار این سه تن دیده میشود. در این نوشتار، موارد یاد شده، بررسی و در ضمن آن اختلاف نظرها و همانندیهای نظریههای آنان ریشهیابی شده است. و برخی زمینههای تحول و تجدد ادبی نیز واکاوی گردیده است. نتیجهاین بررسی نشان می دهد که شبلی نعمانی بیشتر به زیباشناسی اثر، فارغ از مسائل تاریخی و اجتماعی توجه دارد؛ اما زیباشناسی را در خدمت محتوا قرار میدهد. ادوارد براون همه توجهش به محتواست و ادبیات را آیینه رویدادهای اجتماعی روزگار میداند. البته این نظر براون با دیدگاه جامعه شناسانه ریپکا کاملا متفاوت است؛ زیرا براون این موضوع را به شکلی سطحی مطرح میکند، در حالی که ریپکا به گونهای
خلاصه ماشینی:
شبلی نعمانی به این نکته توجه داشته و از این که اروپائیان بیش از ایرانیان به ادبیات فارسی توجه نشان دادهاند، اظهار شگفتی میکند: «تعجب در آن است، اروپائیان ادبیات ایران را بیشتر از مسلمانان اهمیت دادهاند» (شبلی نعمانی،1314: ص) با این حال تاریخ ادبیاتنویسی شرق شناسان از برخی کاستیها و خللها، خالی نبوده است که مهمترین علت آن را میتوان آشنایی ناقص بسیاری از پژوهشگران غربی با زبان و فرهنگ مشرق زمین و در این مورد خاص زبان و ادبیات فارسی و نیز استفاده از منابع به صورت خام و بدون تصحیح انتقادی و دقیق دانست که موجب شد، برخی داوریهای نادرست به پژوهشهای آنان راه یابد.
نگارش تاریخ ادبیات بتدریج در میان پژوهشگران ایرانی نیز گسترش مییابد و جریانی آغاز میشود که اگر چه در ابتدا از نفوذ تاریخ ادبیاتهای تدوین یافته در خارج از مرزهای ایران برکنار نبود، توانست با استفاده از شیوه و راهکارهای گاه ارزشمند آن آثار، زمینههای تحلیل و بررسی متون ادبی را فراهم آورد و ضمن روشن کردن روند تحولات در حوزة ادبیات، زمینهها و عوامل مؤثر در شکلگیری این جریانها را نشان دهد.
بخشی از آثاری که زمینههای نگاه جدید در حوزة نقد ادبی و برداشتی نو از ادبیات را میتوان در آنها مشاهده کرد، از سوی آن پژوهندگان خاورشناس پدید آمد که افزون بر تصحیح و چاپ دیوانهای شعر و سایر متنهای کهن فارسی، آثاری در پیوند با تحلیل و نقد ادبی و تاریخ ادبیات تدوین کردند که بویژه سه کتاب شعرالعجم از شبلی نعمانی (ترجمه 1335)، تاریخ ادبیات و مطبوعات ایران در عصر مشروطیت از ادوارد براون (ترجمه 1335) و تاریخ ادبیات ایران از یان ریپکا (1354) از این نظر، شایستة توجه هستند.