چکیده:
معارف کتابی است از بهاء ولد که مطالب متنوعی دارد و نظم و ترتیب خاصی هم میان فصول مختلف کتاب وجود ندارد. به علاوه مشخص نیست که این کتاب نوشته بهاء ولد است یا مجموعه مواعظ و تقریرات وی که بعدها توسط مریدانش گردآوری و مکتوب شده است؟ و پیداست چنین کتابی سبکی یکسان ندارد. گاه دارای نثری خشک و عالمانه است، گاه به زبان عامیانه مردم بلخ نزدیک میشود و گاه نثری دلنشین و ادیبانه دارد، اما در بسیاری از موارد ـ به ویژه هنگامی که بهاء با جسارت و بیپروایی به توصیف حالات روحی و شرح معاشقه خود با الله میپردازد ـ به نثری شاعرانه تبدیل می شود. تحقیقاتی که تاکنون درباره معارف انجام گرفته، عمدتا یا مربوط به محتوا و مسائل عرفانی آن است یا تاثیری که بر اندیشه و سبک شعری فرزندش، مولوی داشته است. مقاله حاضر با روش توصیفی ـ تحلیلی به زیباشناسی و بررسی آرایههای معارف در دو حوزه بدیع و بیان میپردازد. در گروه بدیع لفظی، واجآرایی (تکرار صامت و مصوت) در آن بسیار وجود دارد و انواع سجع و جناس و چند مورد موازنه هم در آن دیده میشود. در گروه بدیع معنوی، وجود آرایه التفات، نوشتههای این کتاب را به نوعی تداعی معانی نزدیک کرده است. تناسب (مراعاتالنظیر) و تضاد در آن زیاد و ایهام و متناقضنما (پارادوکس) کم است.
خلاصه ماشینی:
١ گاه هم کلمات و ضرب المثل هايي از زبان گفتاري مردم بلخ در ميان عبارات آن ديده مي شود؛ اما هنگامي که به شرح عشق و دلدادگي خود با الله و بيان مشاهدات و حالات عرفاني خود در اثناي سير و سلوک روحاني مي پردازد، زبانش شعرگونه ٢ و سرشار از صور خيال و آرايه هاي ادبي مي شود: «الله را گفتم که : دلم ؛ گفت : کبابي ٣ بايد.
از موارد نادر اين آرايه در معارف نمونه هاي زير است : «طينش را ديد و دينش را نديد» (بهاء ولد، ١٣٥٢: ج١: ١٥٤).
در معارف تعداد اندکي از هر سه گونة جناس زائد ديده مي شود: الف ـ بودن واک اضافه در آغاز يکي از جناس ها: «آخر خاک را مي بورزيت ، حبات نبات حاصل مي شود؛ اگر حال يک ديگر را بورزيت ، محبات ٧ حاصل مي شود» (بهاء ولد، ١٣٥٢: ج٢: ٢٣).
شرم دار از انعامش تا اين دولت را با تو پاينده دارد» (همان ، ج١: ١٠٠) «اگر شجاع الدين عقل غالب آيد، نفس لولي باش لوندشکل ، هر جانشين ياوه رو را اسير کند و چون مغلوب عقل شود، آزادش کند و مقامش بهشت گردد» (همان :٨١) «تا آن حالت ايشان و يادهاي انديشه هاي پريشان از ايشان فراموش شود و ناپديد شود» (همان : ٣٠٩) تکرار صامت «س ، ش، ر» (و مصوت بلند «ا»): «پوستين و پلاس بر ايشان پوشانند و بي مرادشان دارنـد و در هـر وادي کـه قرارگـاه ايشان باشد بدان جا برند و قرارگاه ايشان دوزخ است » (همان ، ج١: ٨١).