چکیده:
تمایز سقراط تاریخی و سقراط افلاطونی را میتوان مسئله و موضوعی در تاریخ فلسفه
سیاسی دانست؛که در عین ناباوری تنها در حاشیه این ادبیات به آن پرداخته شده است.اما
در این مقاله این مسئله-موضوع به مرکز بحث آورده شده است.مسئله مقاله این است که
فلسفه سیاسی سقراط و افلاطون در یک نسبت سنجی ژرف، واگرایی(سقراط تاریخی و افلاطون
حقیقی)و همگرایی(سقراط افلاطونی و افلاطون سقراطی)دارند.نقطه عزیمت این مسئله نیز این است که با بازخوانی و بازکاوی متنهای گفتاری و
نوشتاری سقراط و افلاطون میتوان جا پای این واگرایی و همگرایی را در لوگو(ها)و
دیالوگ(های)سقراط و افلاطون پیگیری کرد. بنا بر این نشانهشناسی لوگو-دیالوگ سقراط
تاریخی و افلاطونی و لوگو-دیالوگ افلاطون سقراطی و حقیقی دو فلسفه سیاسی کلاسیک
بنیانی را کشف خواهد کرد.این مقاله تلاشی برای تثبیت این مدعیات و مفروضات با
بهرهگیری از تحلیلهای هرمنوتیکی و نشانهشناختی(متن، زمینه و مؤلف محور)است.
خلاصه ماشینی:
"خلاصه بحث وی در چند نکته ارائه میشود: الف-پرسشها و پاسخها(تردید-یقین):سقراط تاریخی در دادن پاسخهای نهایی و قطعی به پرسشهای انسانشناختی، فلسفی، اخلاقی، سیاسی خود دچار تردید است اما سقراط افلاطونی(در محاورات میانی و متأخر)از فروتنی سقراطی خشنود نیست و به دنبال عرضه پاسخهای قطعی با استفاده از مدل هندسی ریاضی است.
الف-همگرایی اجتماعی سیاسی به نظر میرسد این محورها را میتوان از مهمترین نقاط همگرایی سقراط تاریخی و سقراط افلاطونی دانست:فضیلتهای اخلاقی(فرزانگی، دینداری، خویشتنداری و عدالت)همان فضایل سیاسی نیز هستند، سیاست ماهیتا یک تخنه و دانش است، سیاست و حکومتورزی باید مبتنی بر خردورزی باشد، هدف سیاست و حکومت اصلاح زندگی اخلاقی شهروندان و تأمین سعادت آنان است، حکومت باید برای اصلاح اخلاقی و سیاسی زندگی شهروندان از ابزارهای قانونی، اخلاقی، اقناعی منطقی استفاده کند و نهایتا این که، ابتنای سیاست بر قانون و عدالت است.
در اینباره گاتری توضیحات سودمندی داده که حاوی چند نکته کلیدی است:به نظر وی افلاطون علنا با الگو قرار دادن زندگی و مشی سقراط برای همیشه خود را از سیاست کنار کشید؛در روایتهای سقراط افلاطونی مضامین آپولوژی به معنایی دیگر تکرای میشود؛مایههای اصلی سیاست سقراط تاریخی مبنی بر لزوم و ضرورت کنارهگیری فیلسوف از سیاست و نیز این که همه انسانها استحقاق شرکت در مدیریت امور اداری دولت شهر را ندارند در روایتهای سقراط افلاطونی حفظ میگردد(همان:61-60) (8) ."