چکیده:
یکی از مهمترین آسیبهای اجتماعی طلاق است. طلاق عاطفی را اولین مرحلهی فرایند طلاق میدانند که بیانگر رابطهی زناشویی رو به زوال است؛ رابطهای که در آن احساس تلخ بیگانگی جایگزین صمیمت و یگانگی شده است. مقالهی حاضر عوامل اجتماعی مرتبط با طلاق عاطفی در بین متاهلین شهر شیراز را بررسی کرده است. به منظور مطالعهی این موضوع از روش کمی و پیمایشی استفاده شده و اطلاعات لازم با استفاده از ابزار پرسشنامه جمعآوری شده است. نمونهی مورد مطالعه 384 نفر بود که به منظور کاهش میزان خطا، نمونه تا 392 نفر افزایش داده شد. برای انتخاب این تعداد نمونه، از روش نمونهگیری خوشهای چند مرحلهای استفاده شد. شایان ذکر است که متغیر طلاق عاطفی به عنوان متغیر ملاک، شامل صمیمیت، تعهد و شور و اشتیاق بوده و متغیر تبیین نیز با متغیرهای سبک زندگی و فناوریهای اطلاعاتی و ارتباطی نوین سنجیده شده است. یافتههای پژوهش نشان داد که میزان طلاق عاطفی در حد زیاد (8/53 درصد) است و متغیرهای سبک زندگی سنتی و بهرهمندی از کامپیوتر با طلاق عاطفی ارتباط معنادار و مثبت و متغیرهای سبک زندگی مدرن و بهرهمندی از شبکههای اجتماعی نیز ارتباط معنادار و منفی داشتند. همچنین، یافتههای مستخرج از مدل رگرسیون چندگانه نشان داد که چهار متغیر سبک زندگی سنتی، سبک زندگی مدرن، کامپیوتر و سبک زندگی تظاهری توانستند متغیر ملاک (طلاق عاطفی) را تبیین کنند
One of the most important social paths or social problems is divorce. Emotional divorce is considered as the first stage of divorce process that reflects the declining marital life that cordiality and unity has been replaced by the bitter feeling of alienation. The present article study the related social factors with emotional divorce among the married persons in Shiraz. The research method is quantitative and survey that has been done by using questionnaire as a gathering data technique. The sample study of this research was 384 married persons that for declining error increased to 392 persons. The method of selected sampling was multi-stage cluster sampling. Findings showed: the amount of emotional divorce was high and، the relation between traditional life style and computer use with emotional divorce is meaningful and direct; while the relation between modern life style and social networks use with emotional divorce is meaningful but negative، it means the more the modern life style and social network use exist between partners the less the emotional divorce is experienced. Multiple regression analysis also showed the four variables include traditional life style، modern life style، computer use and pretending life style could explain criterion variable (emotional divorce).
خلاصه ماشینی:
"از نتایج مهم پژوهش این بود که شبکههای اجتماعی با فراهم کردن زمینهی روابط عاشقانه با افرادی غیر از همسر، باعث خیانت زناشویی شده و در نهایت به طلاق ختم میشود (Russell & Clayton, 2014: 425-430( چالرز و همکاران طلاق عاطفی را هرگز یک پدیدهی تک عاملی ندانستند و در تحقیق خود نشان دادند که با به هم خوردن تصورات و انتظارات افراد از یکدیگر بعد از ازدواج پیوندهای عاطفی بینشان شکست میخورد و به طلاق عاطفی منجر میشود (Charls, 2011) آبیی و همکاران در تحقیق خود نشان دادند که متغیرهایی مانند ریاکاری، دروغ گفتن، پرخاشگری، ظاهرسازی، تفکر سنتی، لجاجت، حسادت و دیگر عوامل فردی همچون تحمل بالا نداشتن با طلاق عاطفی رابطه دارند (Abbey & etal, 2010).
میتوان اینگونه برداشت کرد که افرادی که سبک زندگی مدرن دارند، توانایی درک یکدیگر، تفکیک موقعیتها، تقسیم عواطف و بروز رفتار بجا در موقعیتهای مختلف را نیز دارند و یا اینکه در جوامع امروزی، شبکههای اجتماعی عضو جداناپذیری از خانوادهها شدهاند و بنا بر نظریات مارکز ـکه کیفیت زناشویی را نتیجهی شیوههایی میداند که افراد متأهل، به طور سامانمند، خود را سازماندهی کنندـ هر فرد که من او، حرکات منظم و معینی اطراف و بین ابعاد مختلف داشته باشد و به گونهای خود را سازماندهی کند که نسبت به زاویههای گوناگونش، مشغولیت و توجه قوی داشته باشد، کیفیت زناشویی بالایی را میتواند تجربه کند و افراد خانواده به خصوص زوجین با قبول اینکه هر فرد در طول روز کاری خود بخشی از زمان را به پرسه زدن در شبکههای مجازی و خواندن متنها، تبادل اطلاعات و ایجاد روابط با دوستان اختصاص میدهد خود را قانع کرده و باعث کاهش یک سری اختلافات میشوند."