چکیده:
با بررسی مجموع مباحث مطروحه در خصوص مالکیت فکری از منظر فقه و حقوق اسلام ، متوجه یک حقیقت غیر قابل انکار خواهیم شد و آن این که ورود بحث مالکیت فکری اساسا در حوزه مالکیت ادبی ـ هنری میباشد و شاید بتوان گفت طرح موضوع مالکیت فکری در فقه از اثر نوشته و مکتوب آغاز شد، اما این که انتقال این حقوق چگونه خواهد بود، همواره اذهان حقوقدانان و مرتبطین این عرصه را به خود معطوف داشته است . بنابراین در این مقاله به تجزیه و تحلیل انتقال حقوق مالکیت فکری در حوزه مالکیت ادبی ـ هنری از منظر فقه شیعه و حقوق ایران پرداخته خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
اما در خصوص حقوق معنوی که در حوزه ادبی ـ هنری برخلاف حوزه مالکیت صنعتی، بسیار پررنگ و برجسته است ، اگرچه در قوانین و مقررات ایران تعریفی از آن ارائه نشده ، ولی با توجه به مصادیقی نظیر حق حرمت نام و عنوان پدیدآورنده ، حق افشای اثر و حق احترام به اثر، میتوان در تعریف آن گفت حقوق معنوی در حقیقت مبین شخصیت خالق اثر است ، یعنی تمامی افکار، سلایق ، استعدادها و گرایش های فکری و ذهنی پدیدآورنده در اثر وی متجلی میشود و حمایت از حقوق معنوی خالق اثر، یعنی حمایت از شخصیت او و نه منافع مادی وی و البته به همین دلیل حقوق معنوی، قابل نقل و انتقال نیز نمیباشد و قائم به شخص خود ایجادکننده اثر است .
بنابراین در مدتی که مال فکری در اجاره مستأجر است مالک یا موجر، حق استفاده از اثر اجاره داده شده را نخواهد داشت ، ولی «اگر مالک قصد حفظ مالکیت خود بر منفعت و بهره برداری شخصی یا واگذاری اجازه بهره برداری به اشخاص دیگر را هم داشته باشد میتواند از عقد انتفاع استفاده کند» (جعفرزاده ، ١٣٨٦ ش .
٥-١-١- سایر عقود معین : از آنجا که در برخی از عقود، مانند وقف ، هبه ، رهن و حق انتفاع ، قبض شرط صحت عقد است و با توجه به این که قبض عبارت از استیلای مشتری بر مبیع تعریف شده است (ماده ٣٦٧ قانون مدنی) و این استیلا میتواند استیلای عرفی بر مال باشد، (کاتوزیان ، ١٣٨٣ ش .