چکیده:
اين موضوع كه والدين در انتخاب نوع تربيت و آموزش كودكان خود نوعي آزادي عمل دارند و نسبت به ديگران از حق تقدم برخوردارند، موضوعي است كه اجمالاً در متون ديني، قوانين و رويههاي ملي و بينالمللي پذيرفته شده است. پرسش اصلي اين نوشتار اين است كه اگر والدين يا ديگر اولياي قانوني كودكان، از جمله كودكان مربوط به اقليتها، خواسته يا ناخواسته از اين حق سوء استفاده كنند و مثلاً شيوهاي در تربيت كودكان خويش برگزينند كه روند هويتيابي آنان را مختل كند، چه راهكارهايي براي اصلاح اين وضعيت ميتوان در نظر گرفت؟ اين نوشتار در صدد است تا مشخص كند كه بر اساس آموزههاي فقهي و تحليلهاي حقوقي و نيز تصريح پارهاي قوانين، حق اولويت والدين در انتخاب نوع و ميزان آموزش كودكانشان، حقي مطلق نبوده و به غبطه و منافع عاليه كودكان منوط و محدود است؛ اما نظر به اهميت فوقالعاده موضوع، ضروري است قانونگذار برخورد فعالتري با مسئله نموده و مقررات صريحتر و جامعتري براي تضمين حقوق كودكان وضع كند.
و آثار حقوقي و اجتماعي آنها بررسي خواهد شد.
خلاصه ماشینی:
پرسش اصلی این نوشتار این است که اگر والدین یا دیگر اولیای قانونی کودکان ، از جمله کودکان مربوط به اقلی ها، خواسته یا ناخواسته از این حق سوء استفاده کنندومثلا شیوه ای درتربیت کودکان خویش برگزینندکه روندهویت یابی آنان رامختل کند، چه راهکارهایی برای اصلاح این وضعیت م توان در نظر گرفت ؟ این نوشتار در صدد است تامشخص کند که بر اساس آموزهای فقهی وتحلی های حقوقی و نیزتصریح پاره ای قوانین ، حق اولویت والدین در انتخاب نوع ومیزان آموزش کودکانشان ، حقی مطلق نبوده و به غبطه ومنافع عالیه کودکان منوط ومحدود است ؛ اما نظر به اهمیت فوق العاده موضوع ، ضروری است قانونگذار برخوردفعا تری بامسئله نموده ومقررات صری ترو جامتری برای تضمین حقوق کودکان وضع کند.
»٢٠ بند الف ماده ٧ اعلامیه اسلامی حقوق بشر نیز حق کودک نسبت به تحت حفاظت و تربیت قرارگرفتن را مطرح می کند و والدین ، جامعه و دولت را موظف به تأمین آن حق می کند،آنگاه در بند «ب » مگوید: «پدران و کسانی که از نظر قانون شرع به منزله پدرانند، حق انتخاب نوع تربیتی را که برای فرزندان خود می خواهند، با مراعات منافع و آینده آنان در پرتو ارز های اخلاقی و احکام شرع دارند».