چکیده:
با توجه به نقش و اهمیت روزافزون تنگههاي بین المللی در افزایش قدرت ملی و ضریب امنیتی کشورها، بررسی نقش
تنگههاي بین المللی از منظر ژئوپلتیک از جایگاه ویژهاي برخوردار است. بحث پیرامون نقش و جایگاه تنگهها بسیار است؛
لیکن نقش و اهمیت تنگه هاي بین المللی و وجود شاخصه هایی که با امنیت ملی کشور مرتبط می شود، نیازمند بررسی
بیشتري است. تنگه هاي استراتژیک از زمانی که پاي قدرت هاي استعماري به این مکان ها باز شد، نقش عمدهاي را در
برقراي امنیت در جهان بازي مینمایند؛ چرا که وجود پتانسیلهاي اقتصادي، سیاسی و جغرافیایی موجود در آن ها
مستقیماً با امنیت ملی این کشورها ارتباط می یابد و از این رو این کشورها همواره سعی در ایجاد امنیت و ترتیبات امنیتی
به عنوان عوامل امنیت ساز و بازدارنده در این تنگه ها بوده اند تا امنیت ملی خود را حفظ کرده باشند. لذا هم کشورهاي
منطقه و هم کشورهاي فرامنطقهاي در اتخاذ و به کارگیري الگوهاي امنیتی در تنگه هرمز، در طی زمان هاي مختلف
تاریخی نقش داشته اند. بر این اساس سوال اصلی پژوهش بر این مبنا قرار می گیرد که الگوهاي امنیتی در تنگه هرمز از
سوي قدرتهاي منطقهاي و فرامنطقهاي به چه صورت بوده است؟ فرضیه پژوهش این است که اتخاذ الگوي امنیتی از
سوي قدرتهاي منطقه با توجه به وجود تهدیدات در جهت ایجاد ثبات و امنیت در این حوزه استراتژیک بوده است و
اتخاذ الگوي امنیتی از سوي قدرتهاي فرامنطقهاي براي مداخله در این حوزه استراتژیک صورت گرفته است. هدف
مقاله حاضر، بررسی این عوامل امنیتساز و الگوهاي امنیتی اتخاذ شده از گذشته تا زمان معاصر در تنگه هرمز می باشد.
خلاصه ماشینی:
"دوره افشاریه الگوی امنیتی: برقراری ثبات در منطقه خلیج فارس و اجرای سیاستهای نظامی خلیج فارس در این دوره شاهد شرایط ویژهای بود که ناشی از تبعات سقوط صفویه و اوضاع آشفتهی کشور میشد و در نتیجه آثار زیر را بهدنبال داشت: 1- کاهش نفوذ چشمگیر و اعتبار و قدرت صفویه در خلیج فارس، 2- ناامنی دریایی و تهاجمات نظامی اعراب به جزایر ایران، 3- آشفتگی و هرج و مرج در کرانههای ساحلی خلیج فارس، حکومت افشاریه در این زمان استراتژی توجه به خلیج فارس را مورد اهتمام جدی قرار داد و ضمن اعادهی قدرت و حاکمیت ایران باعث رونق مجدد دریانوردی و تجارت در خلیج فارس گردید.
در این زمان با توجه به اینکه قدرت مداخلهگر عنصر اساسی در ایجاد تهدیدات در این حوزه تلقی میگردد و نفوذ قدرتهایی چون روس، انگلیس و فرانسه در خلیج فارس و حوزه جغرافیایی تنگه هرمز رو به فزونی یافته بود، حکومت افشاریه سعی نمود سیاستهای نظامی را برای ایجاد امنیت در خلیج فارس و تنگه هرمز مورد اهتمام خویش قرار دهد.
در این زمان حضور قدرت مداخلهگر روس و انگلیس در پهنه دریایی خلیج فارس و تنگه هرمز رو به گستردگی بود و دولت زندیه در این زمان سعی نمود با تصرف نواحی جنوبی تنگه هرمز که تحت حاکمیت عمان قرار داشت کنترل این منطقه را در دست گیرد، تصرف مسقط با این هدف شکل گرفت.
(Ledger, 1989: 219-220) ایران با درک خطر عمیق یمن جنوبی، در جهت گسترش سیاست نظامی و اقتصادی خود در خلیج فارس و دریای عمان سعی نمود با افزایش نقشآفرینی امنیتی در جنوب تنگه هرمز، ضمن ایجاد سدی در برابر تمایلات عدن، این دولت را در منطقه منزوی نماید (باومن، 1369: 5-204)."