چکیده:
روششناسی تطبیقگرا با نگاه جزئی و مسئلهمحور ازجمله مباحث مهم در روششناسی است. این بحث از جمله جدیدترین مباحث در حوزه فقه است که تا پیش از دوران معاصر شاید کمتر توجه فقیهان را به خود جلب نموده است. تطبیق اینگونه مباحث بر فقیهانی مانند «ابنحزم» که هم تغییر مذهب را تجربه کرده و هم امام یک مذهب فقهی است، میتواند دربردارنده نکات روششناسانه فراوانی باشد. در این پژوهش برآنیم تا مسئله «ناقض بودن خواب برای وضو» را که از یکسو خود، مسئلهای مورد اختلاف است و از سوی دیگر، ابنحزم در آن به مخالفت با جمیع اهل سنت میپردازد، مورد واکاوی قرار دهیم تا در پرتو آن نکات روششناسانهای را در باب استنباط فقهی و کیفیت تعامل با نص مورد دقت قرار دهیم. از جمله نکات مهم در بحث روش که در این پژوهش مطرح میشود میتوان به کیفیت فهم و برداشت معنای ظاهری از متن و چگونگی انصراف معنا، تحلیل تاریخی و استفاده از آن در مقام استدلال به قاعده نسخ و تأثیر آن در حل تعارضهای میان متون و همچنین به نقش تنقیح موضوع در تأیید حکم فقهی مورد بحث اشاره نمود.
With its detailed and problem-oriented procedures، the comparative methodology is among the most important issues in methodology. It is also one of the most recent topics in the field of Islamic jurisprudence and، until the contemporary age، had been almost completely neglected by jurisprudents. Comparing issues in the philosophy of jurisprudents such as Ibn Hazm، who both experienced a religious conversion and was the leader of a religious sect، can contain critical methodological implications. In this study، we aim to analyze the issue of sleep as an invalidator of Wudu (ablution) which is a disputed issue and over which Ibn Hazm argues against all Sunni jurisprudents. In this light، we consider possible methodological implications for jurisprudential interpretation and the quality of interacting with the text. From among the important points that can be extracted from the methodological discussion on this issue، we can point out the quality of understanding and interpreting the literal meaning of texts; the process of discarding impossible meanings; historical analysis، its use in ruling out contradictory meanings and its effect on solving intertextual conflicts; and the Role of extracting the denotations of texts in confirming jurisprudential orders.
خلاصه ماشینی:
"ساختار بحث ابنحزم در مسئله 158 (ناقض بودن خواب برای وضو) ساختار بحث ابنحزم در فرع فقهی «ناقضیت خواب برای وضو» را که همان مسئله 158 از کتاب المحلی است، میتوان اینگونه ترسیم نمود: چکیده و نتیجه بحث (در قالب فقه فتوایی) 1- تبیین فرض اصلی بحث 2- ارائه دلیل خود بر پایه نصوص معتبر الف) اعتبار متن ب) نحوه دلالت متن بر مدعا (ظهور) 3- ادعای اجماع صحابه توسط مخالفین و نفی آن 4- اقوال و آرا در مسئله 5- بحث و نقد پیرامون ادله مخالفین و صاحبان آرای دیگر الف) جمع بین نصوص ب) نقد سند ج) نقد متن د) نفی مستند 6- تحلیل منطقی و بررسی فرضهای احتمالی 7- بررسی شواهد دیگر در میان ادله و چرایی عدم تمسک به آنها.
اگرچه میتوان عمل ابنحزم را اینگونه نقد کرد که این روش، در میان فقها متداول نبوده و اساسا روشی فقهی، برای استنباط حکم محسوب نمیگردد، اما باید نسبت به دو نکته بهطورجدی توجه نمود: اول آنکه: از عملکرد ابنحزم بهخوبی نمایان میشود که او خود، نسبت به این موضوع توجه کامل داشته است؛ وی این بحث را بهعنوان یک بحث فقهی مستقل و یا در مقام اثبات حکم، ارائه ننموده است؛ بلکه او حکم خود را مستند به دلیل از سنت اثبات مینماید و از این روش فقط بهعنوان شاهد و در مقام تکمیل بحث و احتجاج با مخالف استفاده نموده است."