چکیده:
ساده سازی (Simplification) از همگانیهای ترجمه است کـه در آن متـرجم بـا بهره مندی از شگردهای ویژه ، زبان ترجمه را ساده و روان مـیکنـد. از نظـر بیکـر، ایـن ویژگی گرایش به ساده کردن مسائل برای خواننده و نیز گرایش به انتخاب یک تفسیر و پیشگیری از دیگر تفاسیر است . در این حالت ، مترجم سطح وضـوح را بـا از بـین بـردن ابهام ها بالاتر می برد. در این مقالـه ، بـا توّجـه بـه تعریـف بیکـر از همگـانیهـا، بـه ویـژه ساده سـازی، و بـا روش توصـیفیــ تحلیلـی انـواع سـاده سـازی در ترجمـه محّمدرضـا مرعشیپور از دو رمان نجیب محفوظ «الطّریق » و «زقاق المدق » واکاوی میشود. البّتـه مسئله اصلی این پژوهش ، نقش ساده سازی در انتقال تابوهای فرهنگی اسـت کـه بـا در نظر گرفتن تفاوت هنجارهای فرهنگی زبان مقصد نسبت بـه زبـان مبـدا دردسـر کمـی نیست . یافته های پژوهش نشان میدهد که حذف ساختارهای پیچیـده و جـایگزینی آن با ساختارهای ساده تر، ساده سازی ساختار حال ، کاهش معنای واژگان مشکل یـا حـذف برخی واژگان ، به ویژه حـذف یـا کـاهش تابوهـای فرهنگـی کـه بـارزترین آن ، توصـیف صحنه های جنسی است ، ویژگی بارز سبک فردی مرعشیپور بـه شـمار مـیرود. اگرچـه متن ترجمه در مقایسه با متن مبدا، از نظر واژگان ، دستور و سبک ساده تر شـده اسـت ، اّما حذف تابوهای فرهنگی متن مبدا، اشتباه های متـرجم و سـاده سـازیهـای گونـاگون زمینه ای میسازد که نه چندان کم ، مقصود نویسنده از دست برود.
خلاصه ماشینی:
"پرسش اساسی این است : آیا در متن ترجمه ، بخشی از معنای پیام مـتن اصـلی کـاهش یافته است یا خیر؟ اگر چنین است ، مرعشیپور از کدام یک ازشگردهای سـاده سـازی بهـره برده است و از کدام یک از این شگردها برای سازش با هنجارهای فرهنگی و گذر از تفـاوت دو زبان بهره برده است ؟ آیا این ساده سازی در تابوهای فرهنگی، تأثیر معنـاداری در معنـای اصلی داستان دارد؟ فرض چنین است که مترجم از ساده سازی در دو مورد بهره میبرد: نخست مسائلی کـه جزو تابوهای جامعۀ ایران محسوب میشود و دوم در برگردان سـاختارها و واژگـان پیچیـدة زبان مبدأ.
٤ـ٢ـ٢) تغییر در ساختار تعجب از آنجا که در دو زبان ، شیوه های ابزار تعجب با یکدیگر مطابقت نـدارد، غالبـا از راهکـار ساده سازی برای برگردان آن استفاده شده است ؛ برای نمونه : «مـا اتفـه شـکرنا حیـال هـذه النعم الربانیۀ» (همان ، بیتا، ب : ١٩٣) که این گونه برگردانـده شـده اسـت : «در قبـال ایـن دریای بیکران نعمت هایش ، شکر ما قطره ای ناچیز اگر باشـد کـه نیسـت » (همـان ، ١٣٧٨: ١٩٠).
٤ـ٢ـ٥) تغییر در خطاب و زمان جمله مرعشیپور در ترجمۀ این دو رمان ، در ساختار فاعل ، مفعول یـا زمـان جملـه تغییراتـی ایجاد نموده اسـت و بسـامد ایـن تغییرهـا بـه انـدازه ای اسـت کـه مـیتـوان آن را یکـی از راهبردهای او در این برگردان دانست ؛ برای نمونه : «ماذا قال ؟» (همان ، بیتا، الف : ١٤٦)، بـه زمان حال چنین ترجمه شده است : «چه میگوید؟» (همان ، ١٣٩٢: ١٧٩)."