چکیده:
امروزه در بسیاری از کشورها با حذف شکنجه در مجازات اعدام، عموماً به شکل ساده و ملایم به حیات تبهکار خاتمه داده میشود. به ویژه اینکه با پیشرفتهای علم طب و فنون جدید جراحی، این امکان فراهم آمده تا اعدام کاملاً بدون درد اجرا شود. در این راستا مشروعیت استفاده از روش بدون درد و حتی کادر پزشکی به عنوان مجریان اعدام، موضوعی است که همواره در محافل حقوقی مورد بحث بوده است. در حقوق اسلام با توجه به ماهیت متفاوت انواع اعدامهای حدی، قصاصی، تعزیری و حکومتی، همچنین وجود روایاتی دال بر محدودیت اختیار حاکم در بخش حدود و قصاص و صراحت روایات در تعیّن شیوههای اعدام در برخی جرائم، مشروعیت فقهی استفاده از روشهای نوین در اعدام حدی و قصاصی مورد تردید واقع شده است. در اعدامهای تعزیری
و حکومتی نیز، اگرچه روش اجرا منوط به نظر حاکم شده، لیکن با توجه به اختلاف دیدگاهها در خصوص لزوم تحمل درد در مجازات، مشروعیت انتخاب روش بدون درد مورد بحث و مناقشه است.این پژوهش به روش تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه های انجام شده است و در راستای باز پژوهی حکم اولیه در مسأله، با بررسی مجدد دلالت روایات بر موضوعیت یا طریقیت شیوه اعدام و لزوم تحمل درد در آن، قائل به اختیار حاکم برای عدول از روشهای متداول و منصوص شرعی و اتخاذ روش بدون درد است. در بررسی حکم ثانویه در مسأله نیز جواز انتخاب روشهای بدون درد در مواردی که اجرای شیوه های دردناک اعدام در سطح جامعه و حتی محافل جهانی بازتاب منفی خواهد داشت، ترجیح داده شده است.
خلاصه ماشینی:
"١ـ نقد و تحلیل روش های منصوص شرعی در اجرای اعدام از میان هفت روش ذکرشده در کتب فقهی و روایی به نظر میرسد تنها سه مورد اول ، روش هایی هستند که شارع با هدف از میان بردن مجرم و قتل او تشریع کرده است و چهار روش بعد (صلب ، پرتاب کردن از کوه ، خراب کردن دیوار بر روی شخص و قطع دست و پا) حدود و مجازات هایی هستند که گاهی منجر به مرگ میشوند وگاهی نیز شخص زنده میماند.
) ٢ـ حدود اختیار حاکم در اعدام قصاصی در رابطه با اعدام قصاصی در بررسی ادله مورد استناد قائلین به انحصار قصاص با شمشیر و سایر روایات موجود در این بحث چند نکته قابل ذکر است : نکته اول : اجماع بیان شده در این مسأله بنا به نظر صاحب مجمع البرهان ، محقق نیست (مقدس اردبیلی، ١٤٠٣ ق .
) حتی اگر بگوییم صدوق از آن جهت طریق خود را به راویان کثیرالحدیث مانند موسی بن بکر نمیآورد که از جهت دیگر وثوق آن ها قابل شناسایی است ، با وجود تضعیف سهل بن زیاد در بسیاری از کتاب های رجالی، (نجاشی، ١٤٠٧ ق ؛ ابن غضائری، بیتا؛ خویی، بیتا) نمیتوان این حدیث را در شمار اخبار صحیحه ، حسنه یا موثقه محسوب نمود و به ناچار از میان انواع خبر واحد باید آن را در دسته اخبار ضعیف قرار داد."