چکیده:
یکی از مجازاتهایی که در اجتماع بشری از دیرباز تاکنون وجود داشته، قصاص است. ویژگی اصلی قصاص در منافع، همانندی عمل جنایی صورت گرفته و قصاص مورد نظر در نتیجه به دستآمده از آنها است و باید که در آن خطری برای جان مجرم وجود نداشته و استیفای مثل جرم، ممکن باشد. گاه ممکن است جانی، بر چشم کسی جنایتی وارد کند که چشم وی سالم مانده و بینایی آن آسیب ببیند، در این صورت برخی فقیهان و حقوقدانان قصاص را جاری ندانسته و آن را تبدیل به دیه کردهاند. این حکم به دیه به جای قصاص چشم، به سبب عدم مماثلت و عدم رعایت تساوی و احتمال تلف جانی صادر گردیده است.
از سوی دیگر، پیشرفت پزشکی و تجهیزات، توانایی اجرای قصاص را با لیزر به عنوانیک ابزار دقیق و قدرتمند که نقش مهمی در چشمپزشکی دارد، تا حد زیادی امکانپذیر گردانیده است که میتواند توسط متخصصان صورت گیرد. ضرورت تحقیق بر روی این مسأله به این جهت است که امروزه به خاطر درگیریهای خیابانی و اسیدپاشی، ضربات وارده به چشم بسیار شده است و به دلیل اینکه امکان مماثلت وجود ندارد، موجب شده تا قصاص چشم انجام نگیرد و تبدیل به دیه گردد، هرچند دیه و قصاص هر دو حکم شرعی هستند. حال پرسش اساسی اینست که با توجه به اینکه دیه در اینگونه موارد در طول قصاص است و با عدم وجود شرایط قصاص، دیه جای آن را میگیرد، چگونه با امکان رعایت شرایط قصاص در فرض مسأله توسط اشعه لیزر میتوان به دیه حکم کرد؟
این تحقیق از روش تحلیلی توصیفی بهره برده و با بررسی و نقد مبانی دیدگاهها به این نتیجه دست یافته است که میتوان در جنایت بر منفعت چشم (بینایی)، به جواز اجرای قصاص توسط لیزر حکم کرد.
خلاصه ماشینی:
"٢ فقیهان شیعه نیز در مباحث خود به بحث قصاص به عنوان یک بحث بنیادین نگریسته اند که پایه ، حیات و بنیان جامعه وابسته به آن بوده است به گونه ای که در ضمن ابواب فقهی و یا در قالب کتاب مستقل به آن پرداخته اند، برای نمونه «القصاص علی ضوء القرآن والسنه » اثر شهاب الدین مرعشی نجفی، کتاب «القصاص للفقهاء والخواص » اثر مدنی کاشانی، یا کتاب «تنقیح مبانی الاحکام ، کتاب القصاص » از جواد تبریزی و «تفصیل الشریعه ، القصاص » از محمد فاضل لنکرانی نام برد.
) قانون گذار اسلامی در برخی موارد که خطر تجاوز در قصاص عضو و یا منافع وجود داشته باشد این قصاص را ساقط و آن را تبدیل به دیه کرده است ، چنانچه در ماده ٤٠١ بیان میدارد: «در جنایت مأمومه ، دامغه ، جائفه ، هاشمه ، منقله ، شکستگی استخوان و صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست یا ورم بدن میشود، قصاص ساقط است و مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات » نیز محکوم میشود.
مثلا اگر کسی به دلیل جنایت بر چشم فردی که موجب زوال بینایی او شده ، محکوم به ازاله بینایی چشم خود شد و ازاله بینایی بدون لطمه زدن به سازمان چشم جانی نیز امکان پذیر باشد، در این صورت آیا مجنیعلیه اگر چشم پزشک نباشد باید به یک چشم پزشک متخصص وکالت دهد؟ در صورتی که اگر او به غیر متخصص وکالت دهد، قطعا مماثلت در قصاص که مورد نظر قطعی شارع است رعایت نخواهد شد."