چکیده:
افسردگي و اضطراب، از جمله شايعترين اختلالات رواني است كه نظر بسياري از پژوهشگران را به خود جلب كرده است. روش پژوهش حاضر، توصيفي از نوع همبستگي است كه با هدف شناسايي و پيشبيني رابطه پايبندي به سبكزندگي اسلامي با ميزان افسردگي و اضطراب از ميان دانشجويان دانشگاه دولتي تفرش با حجم گروه نمونه 350 نفرانجام شد. ابزار گردآوري اطلاعات عبارت است از پرسشنامههاي سبكزندگي اسلامي و اضطراب و افسردگي. دادهها با استفاده از روشهاي توصيفي و آزمونهاي همبستگي پيرسون و تي مورد تحليل قرار گرفت.
نتايج تحقيق، حكايت از آن دارد كه سبكزندگي اسلامي با دو متغير افسردگي و اضطراب، رابطه معنادار و معكوس دارد. بر اساس يافتههاي اين تحقيق، افرادي كه از سبكزندگي اسلامي برخوردارند، كمتر دچار اضطراب و افسردگي ميشوند.
خلاصه ماشینی:
"نتایج مطالعه هنجی 5 ، اولسون 6 ، سرلاچیوس 7 ، اریکسون 8 و اینگار 9 (2010) نشان داد که رفتارهای مبتنی بر سبک زندگی سالم بهویژه فعالیت بدنی، نقش تعیینکنندهای در کاهش استرس، اضطراب و افسردگی بیماران مبتلا به فشار خون بالا دارد.
پژوهشگر قصد دارد رابطه میان سبکزندگی اسلامی و اضطراب وافسردگی را بررسی کند و این فرضیه را بیازماید که پایبندی به سبکزندگی اسلامی، رابطهای معکوس با افسردگی و اضطراب دارد و بخش معناداری از واریانس آنها را پیشبینی میکند.
ابزار پژوهش الف) پرسشنامه سبکزندگی اسلامی (ILST-75): این پرسشنامه را که کاویانی (1388) ساخته و روایی تأیید کرده است، 75 گویه دارد که پاسخگویان باید با توجه به وضعیت فعلی زندگی خود، به هر کدام در یک طیف 4 درجهای پاسخ دهند.
در جدولهای2 تا 5 نتایج تحلیل رگرسیون گامبهگام به منظور پیشبینی اضطراب و افسردگی از روی مؤلفههای سبک زندگی اسلامی، جهت بررسی فرضیه دوم پژوهش، ارائه شده است.
مشخص شد که سبکزندگی اسلامی با دو متغیر افسردگی و اضطراب، رابطه معنادار و معکوس دارد و با افزایش نمره سبکزندگی اسلامی، میزان افسردگی و اضطراب دانشجویان کاهش می یابد و برعکس.
در منابع اسلامی به نگرش صحیح افراد نسبت به خداوند متعال، خود، هستی، وقایع زندگی، دنیا، دیگران و سنتهای حاکم بر جریان تکوین توجه شده است؛ زیرا درک واقعبینانه از آنها زمینه پیشگیری از افسردگی و اضطراب را فراهم میسازد.
(1991), Assessing The relationship of Life style and social development to grade point average & college Student journal, 25(4).
M. (1997, Psychology of religio, 2nd edition, John Wiley & Sons Inc. 31."