چکیده:
تركيه كشوري با اهميت ژئوژليتيك و ژئواستراتژيك است كه تا پيش از به قدرت رسيدن حزب عدالت و توسعه توجه چنداني به غربآسيا (خاورميانه) نداشت، اما با به قدرت رسيدن اين حزب و در راستاي دكترين عمق راهبردي و سياست تنش صفر با همسايگان نقش فعالي را در منطقه ايفا نمود. عليرغم تلاش براي به صفر رساندن مشكلات با همسايگان، پس از شروع بحران در سوريه، تركيه موضعي پيچيده از ميانجيگري تا حمايت از مخالفان و تلاش براي سقوط بشار اسد را اتخاذ نمود.اين پژوهش به روش توصيفي- تحليلي در پي رفتارشناسي تركيه در قبال بحران سوريه در پرتو دكترين عمق راهبردي است. يافتههاي اين پژوهش سه نوع رفتار ميانجيگري، تلاش براي ايجاد كمربند اخواني و قرار گرفتن در پازل غرب براي مهار ايران و محور مقاومت را در رفتار تركيه براي افزايش عمق راهبردي خود تبيين ميكند.
خلاصه ماشینی:
"بنابراین ، رویکرد اولیه ترکیه در میانجیگری در تحولات سوریه در راستای دکترین عمق راهبردی بود که در صورت موفقیت میتوانسـت باعـث افـزایش نفـوذ ترکیه در سوریه و افزایش عمق راهبردی این کشور شود؛ تلاش برای ایجاد کمربند اخوانی روابط دو کشور با گسترش بحران در سوریه ، رو بـه زوال گذاشـت و ترکیـه از اوائـل ژوئـن ٢٠١١، اتفاقات سوریه را غیرانسانی خواند و اعلام کرد بشار اسد به قولی کـه بـرای اصـلاحات داده بود، عمل نکرده است .
این برهه از زمان ، موقعی است که اخوانیهـا سوار بر موج تحولات در منطقه گردیده اند، و ترکیه در تلاش برای سوارشـدن بـر ایـن مـوج و ایجـاد کمربند اخوانی در منطقه بود؛ یعنی اگر حکومتی مورد خواست این کشور در سوریه بـر سـر کـار آیـد (نظیر آنچه در مصر و لیبی اتفاق افتاده بود) سـوریه بـه منزلـه ی حیـات خلـوت ترکیـه عمـل کـرده و مرزهای راهبردی ترکیه از حلب به درعا (مرز اردن ) افزایش مییابد؛ قرار گرفتن در پازل غرب برای مهار ایران و محور مقاومت با بحرانیتر شدن اوضاع در سوریه ، ترکیه عزم خود را برای سـقوط نظـام سـوریه جـزم کرد.
این کشور با به قدرت رسیدن حـزب عـدالت و توسـعه در سـال ٢٠٠٢ و کاربسـت دکترین عمق راهبردی و سیاست تنش صفر با همسایگان ، به دنبال ایجاد روابط حسنه بـا همسـایگان خود از جمله سوریه بود، امـا بـا شـروع بحـران سـوریه و ادامـه ی آن در چنـد سـال اخیـر، ترکیـه رویکردهای متفاوتی داشته است ."