چکیده:
رشیدالدین فضلالله همدانی هنگامی از سوی غازانخان به مقام وزارت رسید که ایران در اوضاع نابسامان سیاسی و اقتصادی بهسر میبرد. او دلیل این نابسامانی را شیوة غلط کشورداری مغولان میدانست و کوشید تا با بهرهگیری از نظام اندیشگانی ایرانشهری، حکومت ایلخانی را به قدرتی مرکزی بدل کند. بخشی از کوشش رشیدالدین برای ایجاد تغییرات سیاسی در زبان نوشتههای او نمایان است. رشیدالدین با بهکارگیری ساختارهای خاص زبانی، مفاهیم سیاسی را در چارچوب نظام اندیشگانی ایرانشهری برساخت. نگارندگان در این مقاله با بهرهگیری از ابزارهای زبانیای مانند نامیدن، برگزیدن واژه، انتخاب فعل و استعارههای مفهومی، به نحوة شکلگیری سه مفهوم سیاسیِ پادشاه، رعیت و دین در مکاتبات رشیدالدین پرداختهاند. رشیدالدین در انتخاب نوع القاب، اصطلاحات و واژگان برای حاکمان مغول به پادشاهان پیشین ایرانی چشم داشته است. او با این شیوة بیان، حکومت ایلخانی را حکومتی ایرانی جلوه داده و چیرگی صحرانشینان مغول بر سرزمین ایران را توجیه کرده است. بررسی نوع افعال موجود در نامهها نیز نشان میدهد رشیدالدین در تحولات اجتماعی، نقش فاعلی برجستهای برای رعیت قائل نیست. افعالی که او برای رعیت بهکار میبرد، بیشتر شامل افعال اسنادی، تصریفهای فعل «داشتن» و جملههای شبهمجهول است که نقش فاعلی بسیار کمرنگی دارند. رشیدالدین فضلالله، دین را بهعنوان ابزاری برای بخشیدن اقتدار بیشتر به حکومت ایلخانی بهکار میبرد؛ به همین دلیل حاکم نومسلمان ایلخانی را «پادشاه اسلام»، «حامی بلادالله» و «حارس عبادالله» مینامد.
When Gazan Khan made Rahdin Al-Din Fazlolah Hamedani the Vizier، Iran was in critical political and financial state. As Rahid Al-Din believed that this crisis is because of Mongol political ideas he tried to change Ilkhanate Government to a central power with the use of Iranshahri ideas. Some of his attempts to make political changes can be found in the language structure of his letters. With specific use of language، Rashid Al-Din tries to deconstruct political concepts according to Iranshahri ideas. With the use of some language tools such as naming، word choice، verb choice and conceptual metaphors، this research study three political concepts- king، people and religion- in Rahid Al-Din letters. He uses preislamic Iranian king''s names for Mongols in order to give Mongol''s an Iranian credit and to justify their domination in Iran. The study of verbs shows that Rashid Al-Din gives weak social role to people. He mostly chooses Material Action Supervention verbs for people. Rashid Al-Din use religion as a tool to improve Ilkhanate''s power. He calls Mongols kings، «king of Islam»، «supporter of Allah''s lands» and «supporter of Allah''s servants».
خلاصه ماشینی:
رشیدالدین در انتخاب نوع القاب، اصطلاحات و واژگان برای حاکمان مغول به پادشاهان پیشین ایرانی چشم داشته است.
او با این شیوة بیان، حکومت ایلخانی را حکومتی ایرانی جلوه داده و چیرگی صحرانشینان مغول بر سرزمین ایران را توجیه کرده است.
رشیدالدین فضلالله، دین را بهعنوان ابزاری برای بخشیدن اقتدار بیشتر به حکومت ایلخانی بهکار میبرد؛ به همین دلیل حاکم نومسلمان ایلخانی را «پادشاه اسلام»، «حامی بلادالله» و «حارس عبادالله» مینامد.
1 رشیدالدین متأثر از این نظام فکری سیاسی بوده است و بایست او را تالی خواجه نظامالملک، یکی از بزرگترین نظریهپردازان حوزۀ اندیشة ایرانشهری در عصر اسلامی، دانست.
اندیشة سیاسی رشیدالدین فضلالله و تمایل او برای ایجاد تغییر در ساختارهای اجتماعی بهخوبی در زبان مکاتبات وی نمایان است.
رشیدالدین از القاب رایجی که مسلمانان در نامههای خود خطاب به حاکمان مسلمان بهکار میبرند، استفاده نمیکند؛ بلکه حاکم مغول را «خسرو ایران» (رشیدالدین فضلالله، 718ق، 1358: 129) و «وارث ملک کیان» (همانجا) مینامد که «جمشیدوار» بر فراز تخت نشسته است (رشیدالدین فضلالله، 718ق، 1373: 5).
نکتة درخور توجه این است که رشیدالدین برای توصیف دورة ایلخانی بهمراتب بیشتر از دیگر دورههای تاریخی، از اصطلاحات و واژگان ایرانشهری استفاده میکند.
دین برای رشیدالدین ابزاری برای بخشیدن اقتدار بیشتر به حاکمان ایلخانی و توجیه حکومت مغولان است.
رشیدالدین سعی میکند مخالفان حکومت مغول را مخالفان دین جلوه دهد تا با نشاندن آنها در این جایگاه، قلع و قمع ایشان را توجیه کند.
رشیدالدین قصد دارد با این شیوة بیان، حکومت ایلخانی را ایرانی جلوه دهد و از این راه چیرگی صحرانشینان مغول بر سرزمین ایران را توجیه کند.