چکیده:
دامداری سهم مهمی در توسعه روستایی و کشاورزی ایفا می نماید. این بخش، تولیدکننده غذا، ارتقاءدهنده سطح تولیدات زراعی و فراهم کننده خدمات و کالاهای اقتصادی مازاد و درآمد نقدی است. معمولا دام به عنوان منبع اصلی تامین سرمایه خانوارهای کشاورزی به حساب می آید. بنابراین توجه به عشایر توجه به تولید، ایجاد اشتغال و پایداری زندگی سالم است. مرتع در زندگی عشایر دارای اهمیت حیاتی است که می بایست ضمن افزایش ظرفیت مراتع، تناسب میان مرتع و دام، به نحو مطلوبی حفظ شود. توجه به حل مسائل و مشکلات دامداران عشایر بسیار حائز اهمیت است؛ چراکه اگر دامداران به دلیل مشکلات عدیدهای مانند گرانی نهادههای تولید و علوفههای دامی از ادامه کار در این زمینه باز بمانند، زندگی روزمره همه اقشار جامعه با مشکلات بزرگ روبهرو میشود. در این تحقیق در صدد برآمده است تا با بهره گیری از پارادایم کیفی و نظریه بنیانی، به مطالعه مشکلات و محدودیت های دامدارای عشایری در روستای توچال شهرستان پاکدشت بپردازد. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه عمیق، مشاهده مستقیم، یاداشت برداری، تهیه عکس و فیلم، اسناد و مدارک کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است. نتایج نشان داد که مشکلات و محدودیت های دامداران عشایر با استفاده از نظریه بنیانی در روستای توچال عبارت اند از موانع زیرساختی- نهادی، موانع مدیریت خانوادگی، موانع اقتصادی- مالی، محدودیت های ناشی از موقعیت اکولوژیکی- محیطی و زراعی، موانع حمایتی- پشتیبانی، موانع آموزشی- مهارتی، کمبود امکانات زیربنایی و رفاهی. مطابق بررسی به عنوان یک مبنای کلی روستاییان و عشایر نقش اساسی و مهمی در تحقق اقتصاد مقاومتی، حفظ استقلال اقتصادی کشور و رونق اقتصادی دارند، و رسیدگی به مسائل و مشکلات روستاییان و عشایر و بر طرف شدن مشکلات و محدودیت های آنان نقش مهمی در رشد تولید و توسعه اقتصادی کشور دارد.
خلاصه ماشینی:
حسینی و اسفندیاری در مطالعه ای به بررسی توانمندیها و مشکلات زنان و دختران عشایر ایل هداوند منطقه ورامین پرداختند و مسائل ، مشکلات و توانمندیهای زنان و دختران عشایر و ارائه راه حل های مناسب برای افزایش توانمندی آنها را بررسی کردند و ارتباط میان آداب و رسوم رایج در این جامعه و نیز بیسوادی زنان عشایر با میزان عقب ماندگی و توسعه نیافتگی آنان مورد بحث و تجزیه و تحلیل قرار دادند که مطابق تحقیق زنان عشایر نقش بسزایی در زندگی عشایری ایفا میکنند و بدون دستمزد، به فعالیت های تولیدی اشتغال داشته و ارزش افزوده حاصل از تولید خود را بدون چشم داشت ، صرف مخارج روزمره زندگی میکنند ولی دچار موانع و محدودیت های بسیار برای حضور و مشارکت اجتماعی و اقتصادی بوده ، اساسا فاقد قدرت اجتماعی هستند (حسینی و اسفندیاری،١٣٨٩).