چکیده:
در قرن هشتم و سیزدهم، با مجموعه تناقضها و نقیضین روبهرو هستیم که پیامدش سوق زبان از جدیّت به سوی طنز است، این مقاله مرز مشترک و متفاوت زبان و مضامین طنز عبید زاکانی و دهخدا را تحلیل و شناسایی کرده است با این توضیح که عناصر طنز اجتماعی، دینی و مذهبی و سیاسی مضامین مشترک طنز هر طنز این دو طنزپرداز به شمار میرود، طنز اجتماعی و سیاسی قرن هشتم یا طنز عبید زاکانی محدودتر از قرن سیزدهم است،چرا که اندیشه اشعری و جبرگرا بر اجتماع حاکم است و طنزپردازان این دوره بر خلاف قرن سیزدهم محتاطانه وکم رنگ در پی نشان دادن راه حلها است. از همین روی عبید در مقایسه با دهخدا زبانش صریح است و با نیشخند هزل، ظلم و اجحاف حکما، بی بند و باری های آنان، گسترش فقر و فحشا، بی اعتبار شدن علم و دانش و را به سخره می گیرد. اما طنز اجتماعی و سیاسی دهخدا به علت مردمی بودن مخاطب شان گسترده تر و شفاف تر بیان شده و در آن به انواع موضوعات رایج، چون گرانی و نامرغوبی اجناس،خرافه پرستی و بی سوادی مردم،اعتیاد اشخاص به تریاک، بی کفایتی حاکمان و غیره اشاره شده است. در قرن هشتم ریاکاران مسند دین خود حاکمان وقت شمرده می شوند؛ لذا طنز مذهبی از پررنگ ترین عنصر طنز پردازی به شمار میرود. عبید از شریعت و طریقت آلوده شده به ریا با انتقادهای فراوان یاد می کنند.
خلاصه ماشینی:
در ادبیات فارسی هجو و طنز از اهمیت زیادی برخوردار بوده و عارفان و ادبا به این گونه ادبی در مقاطع خاص تاریخی توجه ویژه داشتهاند که سرآمد آنها عبید زاکانی و علیاکبر دهخدا میباشند.
نویسنده در این کتاب از دوره پیش از اسلام تاریخ هزل، هجو، نقد و طنز را تا دوره معاصر بررسی نموده و سعی کرده است اهمیت آنرا در دوره های گوناگون تاریخی با توجه به شرایط اجتماعی و سیاسی نشان دهد.
چرا که عبید طنز را در این موارد فقط برای خنده بکار برده ولی دهخدا با هدف تربیت مخاطب.
همین جا تجلیلی و تحلیلی بکنم از سنگ پا (دهخدا؛1354) گفتم: «مقصودم این است تو که اسمت را سگ حسن دله گذاشته ای و ادعا میکنی که از دنیا و عالم خبرداری عصر شنبه 21 چرا در بهارستان نبودی؟ گفت: بودم گفتم: «بگو تو بمیری» گفت: «تو بمیری» گفتم : «خودت بمیری» (دهخدا؛1354) مردود خدا رانده ی هر بنده ، آکبلای از دلقک معروف نماینده ، آکبلای با شوخی و با مسخره و خنده ، آکبلای نز مرده گذشتی و نه از زنده ، آکبلای هستی تو چه یک پهلو و یک دنده ، آکبلای(درودیان؛1378) ب- انتقاد استفاده از طنز برای انتقاد از موضوع یا وضعیت خاص هدف همه طنزپردازان بوده است.
عبید بیشتر موضوعی را استهزا میکند که در بین مردم پذیرفته شده است اما دهخدا موضوعات که بازخورد سیاسی دارد به مسخره میگیرد.
عبید و دهخدا هرکدام به این مهم توجه داشتند گرچه تمایز انها در نوع مخاطب و موضوع طنز برای تفکر کردن است.