چکیده:
اغلب نظریه های انقلاب حاصل تحلیل و تطبیق تجربی انقلاب های مشهور دنیا هستند و با تعمیم تجارب خود ضمن ادعای جهان شمولی سعی می کنند همه انقلاب ها را مورد بررسی و مطالعه قرار دهند، در حالی که تعارض بین نظریه ها بر هیچ کدام از اندیشمندان این عرصه پوشیده نیست و پیوسته این سوال را مطرح می کند که آیا این تعارض ها ریشه در نادرستی نظریه ها دارد و از ناکار آمدی آنها حکایت می کند؟ یا چگونه می توان با مراجعه به یک وجه مشترک، تعارض نظریه ها را تعدیل کرد؟ پژوهش حاضر مدعی است که به رغم تعارض موجود بین نظریه ها همه نظریه های انقلاب، تغییر و تحول درونی و نقش آن در انقلاب را می پذیرند ولی به جای تاکید بر آن عوامل زمینه ساز آن را عامل اصلی انقلاب معرفی می کنند. در پژوهش حاضر تغییر و تحول درونی به عنوان وجه مشترک نظریه-های انقلاب مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده است با ارجاع آن به نظریه شهید صدر که موید به آیات قرآن نیز می باشد هم تناقض بین نظریه های انقلاب حل شود و هم با تاکید بر تغییر و تحول درونی به عنوان عامل اصلی پدید آورنده انقلاب، نظریه ای را که هم مستند به وحی باشد و هم از قابلیت انطباق بالاتری برخوردار باشد به عنوان نظریه جامع و جهان شمول معرفی کرد.
خلاصه ماشینی:
"اما ضعف نظریه های انقلاب این است که از پرداخت مستقیم به نقـش تحـول درونـی و روانی مردم در شکل گیری انقلاب صرف نظر کرده و تغییرات اجتماعی و انقلاب را نتیجـه تضاد ساختارهای اجتماعی ، اقتصادی ، کارکردی و ارزشی می دانند و در عین حال بـه طـور ضمنی و غیرمستقیم بیان می کنند که انقلاب یک تغییـر ژرف و اساسـی اجتمـاعی اسـت و نمی تواند جدا از انسان و تحول او باشد و هیچ گونه تغییر اجتماعی بدون تغییر خود انسان هـا و افراد جامعه قابل تصور نیست .
بر اساس الگوی صدر انقلاب های متعددی در جهان انجام شده اند که ریشه در ایـده آل پست داشته اند و به رغم این که تغییرات اجتماعی قابل توجهی ایجاد کردند اما این تغییرات نه تنها در مسیر متعالی قرار نگرفت بلکه حتی خود افراد جامعه را هم اقناع نکرد؛ بـه عنـوان مثال کشوری مانند فرانسه قرن ١٨ که بحران های مالی و اقتصادی ٥٠ ساله را تجربه کرده و در همان ٥٠ سال ٢٦ جنگ را پشت سر گذاشته و شکست ها و خسارت های مـالی و جـانی گسترده ای را متحمل شده بود، یا کشوری مانند روسیه ی اوایل قرن بیسـتم کـه بـیش از دو دهه وضع اقتصادی نامطلوب داشته و بیکاری و رکود اقتصـادی شـرایط نـاگواری را بـرای دهقانانش فراهم کرده بود و در دو جنگ خارجی شـرکت کـرده بـود و تبعـاتش را مـردم تحمل می کردند، این شرایط سخت انگیزه های درونی لازم برای انقلاب را در مردم فرانسه و روسیه به وجود آورد ولی از آن جا که چنین اراده انقلابـی ریشـه در ایـده آل هـای پسـت داشت علاوه بر اینکه نتوانست تغییرات مطلوب و متعالی ایجاد کند مردم انقلابی را هم قانع نکرد."