چکیده:
این مقاله با استفاده از نظریه خودشکوفایی مزلو، تاثیر تکامل شخصیت را بر مسئله ساختار- کارگزار، در جریان وقوع انقلاب اسلامی مقایسه نموده و شخصیت امام خمینی (ره) و کارتر را به عنوان نمونه مطالعاتی مورد بررسی قرارداده است. خود شکوفایی امام خمینی (ره) دارای صبغه ونگرش الهی بوده ونقش شخصیت امام به عنوان رهبر و بنیانگذار انقلاب اسلامی در مسئله ساختار- کار گزار با نظریه اراده گرایی قابل تبیین است. جیمی کارتر در مقایسه با امام از خودشکوفایی با نگرش حقوق بشر اومانیستی برخوردار بوده و سیاست خارجی ایشان در رابطه با انقلاب اسلامی در قالب نظریه ساختار گرایی تبیین می گردد.
خلاصه ماشینی:
"١- فرد خود شــکوفا واقعیت را در زندگی خود درک کرده و به گونه ای غالب با آن ارتباط برقرار می کند: ازجمله واقعیت هایی که جیمی کارتر دریافت ، تصمیماتی بود که در مراحـل حســـاس زندگی گرفت ؛ رفتن به نظام وخدمت در نیروی دریایی ، ترک نظام ، بازگشـت به آغوش خانواده ، شـروع دوباره کشـاورزی ، شرکت در انتخابات سنای ایالتی و شـکسـت در اولین حضور، و حضور دوباره جیمی کارتر در انتخابات سنا و رفع ایرادات و موانع انتخابات شــدن به عنوان نماینده ســنای ایالتی جورجیا، جرات حضــور در انتخابات ریاسـت جمهوری همه از مصـادیقی است که نشان دهنده فهم عمیق کارتر از موقعیت های زندگی وجهت گیری مناسب اتخاذ شده نسبت به آنها است (١٩٩٧:٢٠٠ ,Bourne).
: جیمی کارتر درهنگام انتخابات ریاسـت جمهوری زندگی نامه خود را با عنوان "چرا بهترین کوشـشمان را نکنیم ؟" منتشــر کرد ودر طی آن به خاطرات کودکی ، و بازی های کودکی ، ماهیگیری ، شـنا در رودخانه به گونه ای توصـیف کرده اسـت که مخاطب را در آن فضا قرار می دهد و ابراز می کند: هنوز از اینکه شــهروند پلینز بوده اســت لذت می برد.
به نظر می رسـد این تناقضـات در قول وعمل کارتر در سـیاسـت خارجی ناشـی از تغیر نگرش ایشـان نسـبت به آرمان حقوق بشر نبوده ، چرا که وی تلاش های خود را حتی بعد از اتمام دوران ریاسـت جمهوری ادامه دادوثمره این تلاش ها دریافت جایزه صلح نوبل دربعد از گذشت ٢٠ سال پس از تصدی ریاست جمهوری ایالات متحده آمریکا بود."