چکیده:
نظریه مردم سالاری دینی که بر آمده از منظومه فکری رهبران جمهوری اسلامی است؛ در صدد ایجاد نسبتی درخور میان مردمسالاری و دین است. چنین رویه ای در عصر حاضر در بین متفکران اهل تسنن نیز رواج دارد. نوشتار حاضر در صدد مقایسه آراء رهبران جمهوری اسلامی(امام خمینی (ره) و رهبر معظم انقلاب) و یوسف قرضاوی در سه ساحت مبانی نظری، اصول و مولفه های مردم سالاری دینی و نیز اصول تحقق عملی مردم سالاری دینی است و می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که نقاط اشتراک و افتراق مردم سالاری دینی در اندیشه ایشان چیست؟ مدعای این مقاله اینست که بدلیل وجود قلمروهای مشترک نظری و عملی در نظریه ونظام مردم سالاری دینی در دو رویکرد شیعی و اسلامی امکان گفتگو و ارتباط و انتقال تجارب در دو رویکرد بیش از نقاط افتراق است. یافته های مقاله نشان می دهد بیشترین اشتراک در مولفه های و برخی مبانی مردم سالاری دینی است و در سطح اصول تحقق عملی مردم سالاری دینی در اندیشه ایشان؛ اشتراک کمتری وجود دارد.
خلاصه ماشینی:
"بایسته های تحقق عملی مردم سالاری دینی از دیدگاه امام(ره) و رهبر معظم انقلاب آن چه در این بخش ارائـه مـی شـود بایسـته هـا و اصـولی اسـت کـه در اندیشـه رهبـران جمهوری اسلامی برای عملی شدن مردم سالاری دینی میبایست به آنها توجه نمود: ١-٣-١ ولایت فقیه در اندیشه رهبران جمهوری اسلامی حکومت مشروع در زمان غیبت ، ولایت فقیه اسـت ولایت فقیه «جزو واضحات فقه اسلامی »(رهبر معظـم انقـلاب ، ١٣٨٠: ١٠٩) اسـت و تصـور آن موجب تصدیق آن میشود(امـام خمینـی ، ١٣٨٥: ٩).
انتخابات انتخابات جایگاه مهمـی در نگـاه او دارد کـه وی بـا اشـاره بـه اولـین انتخابـات ریاسـت جمهوری مصربعد از مبارک ، شـرکت در انتخابـات را فریضـه ای شـرعی و مسـئولیتی ملـی میداند (قرضاوی ، ٠٥ /١٣٩١/٠٣) وی با استناد به اصل شـهادت در اسـلام ، (سـوره طـلاق ، آیه ٢) آن را گسترده کرده و رأی دادن را نیز ذیل آن جای داده اسـت و مـی گویـد شـاهد مانند رأی دهنده است و باید صفات شاهد – عدالت و رفتار نیکـو- را داشـته باشـد و نبایـد شهادت را کتمان کند (بحرانی ، ١٣٨٤: ١٣٦)به اعتقـاد وی از جملـه زشـت تـرین گناهـان و منکرات تقلب در انتخابات، کوتاهی کردن در شهادت دادن بـا عـدم شـرکت در انتخابـات است ."