چکیده:
هدف از این پژوهش نقد و بررسی نظریه هابرماس درباره رابطه قدرت سیاسی و ایدئولوژی در جمهوری اسلامی ایران می باشد. از دیدگاه هابرماس، ایدئولوژی شکلی از ارتباط منظم تحریف شده یا شکلی از ارتباط که قدرت به طور نظام مند آن را تحریف می کند، می باشد. به عبارت دیگر، ایدئولوژی، گفتمانی است که به صورت یکی از رسانه های سلطه در آمده و به کار مشروعیت بخشیدن به روابط قدرت سازمان یافته می آید. نظریه هابرماس درباره رابطه قدرت سیاسی و ایدئولوژی اساسا درباره رابطه قدرت سیاسی و ایدئولوژی مربوط به نظام لیبرال دموکراسی سرمایه دارانه غرب است که در واقع مشروعیت نه الهی است نه مردمی، اما، در مورد ج.ا.ایران که حکومتی اسلامی و مبتنی بر ایدئولوژی اسلام و نظریه ولایت فقیه و مردم سالاری دینی است و مشروعیت آن الهی مردمی است، نظریه هابرماس در تبیین رابطه قدرت سیاسی و ایدئولوژی با ج.ا.ایران چندان تطابق پیدا نمی کند.
روش تحقیق، در این پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و روش جمع آوری داده ها، از طریق کتب و مجلات، کتابخانه ای و اینترنتی می باشد. فرضیه مورد نظر ما این است که، نظریه هابرماس درباره رابطه قدرت سیاسی و ایدئولوژی درباره نظام سرمایه داری غرب بوده و با ج.ا.ایران تطابق چندانی ندارد.
خلاصه ماشینی:
"اما، در مورد جمهوری اسلامی ایران که حکومتی اسلامی یا نوعی مردم سـالاری دینـی و مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی اسـت و مشـروعیت خـود را، در درجـه اول از خداونـد و در درجه بعد از مردم مـی گیـرد، یعنـی ، دارای مشـروعیت الهـی و مردمـی اسـت و در آن، بـر نظارت و کنترل و مهار قـدرت سیاسـی توسـط مـردم ، تاکیـد ویـژه شـده اسـت ، همچنـین ، تحریفی در ایدئولوژی اسلام توسط رسانه های آن صورت نگرفته و بلکه بالعکس میباشـد.
ا. ایـران ، مبتنـی بـر ایـدئولوژی اسـلام و نـوعی حکومت اسلامی و مردم سالاری دینـی و واجـد ولایـت فقیـه بـوده و مشـروعیتش الهـی و مردمی است ، نظریه هابرماس درباره رابطه قدرت سیاسی و ایـدئولوژی کـه اساسـا، بـه نظـام لیبرال دموکراسی غرب ، مربوط میشود با جمهوری اسلامی ایران ، تطابق چندانی ندارد.
(10 درباره دیدگاه قانون اساسی ، در مـورد تطـابق مـردم سـالاری دینـی بـا نظـام جمهـوری اسلامی ، میتوان گفـت در قـانون اساسـی جمهـوری اسـلامی ایـران گفتـه شـده کـه مـردم سالاری دینی، برداشتی نوین از اسلام است که بر جنبه های سیاسی اسـلام ، بـه عنـوان دینـی کامل و جامع ، پرداخته و بر نقش مردم در امور سیاسی جامعه دینی تاکید کرده و همچنـین ، بر مرجعیت سیاسی و اجتماعی اسـلام ، توجـه ویـژه مبـذول داشـته اسـت (رهبـر و مقـدمی ، .
نظام جمهوری اسلامی ایران که مبتنی بر ایدئولوژی اسلام اسـت ، موظـف بـه رعایـت و وفق دادن خود با این ایدئولوژی بوده و رسانه های آن با انتشار و ترویج ایـن ایـدئولوژی در میان توده مردم ، آنها را بر نظـارت و کنتـرل و مهـار حکومـت و قـدرت سیاسـی موظـف و مکلف دانسته و همچنین ، علاوه بر این ، اصل و اساس نظام جمهوری اسـلامی (در دو نظریـه ولایت انتخابی و انتصابی فقیه )."