چکیده:
سالک راه حق با پیمودن سفری چهار مرحله ای که به «اسفار اربعه» شهرت یافته است، خود را به حضرت حق عز و جل رسانده، به بقای پس از فنا دست یافته و به دستگیری از خلایق می پردازد. این سفرهای چهارگانه که به ترتیب عبارتند از: سفر «من الخلق الی الحق» ، «فی الحق بالحق»، «من الحق الی الخلق» و «فی الخلق بالحق»، از شهرت فراوانی برخوردارند و آیت الله شاه آبادی رحمه الله بر پایه همین الگو، و همچنین براساس آیات مربوط به ملاقات حضرت موسی و حضرت خضر علیهما السلام اسفار اربعه رابه صورت دیگری که عبارت است از سفر «من الخلق الی الحق المطهر»، « من الحق المظهر الی الحق الظاهر»، «من الحق الظاهر الی الحق الباطن» و «من الحق الباطن الی الخلق» مطرح و تبیین می کنند. از مهم ترین ویژگی های اسفار اربعه مرحوم شاه آبادی، می توان به تکیه داشتن آن بر آموزه های قرآنی و روایی و همچنین توجه ویژه آن به جایگاه انسان کامل در امر سیر و سلوک اشاره کرد. مقاله پیش رو، به شرح اسفار اربعه و آرای مرحوم شاه آبادی در این زمینه خواهد پرداخت تا به این وسیله درک بهتری از کیفیت سلوک برای ما حاصل شود.
خلاصه ماشینی:
"چون طبایع ، حقایق و مظاهر اسما و صفات حق انـد، تنهـا انسان می تواند قید و بند جمادی و نباتی و حیـوانی را پـاره کنـد و محـرم اسـرار حـق و شایسـته لقای او شود و تاج «و لقد کرمنا بنی آدم؛ و هر آینه فرزندان آدم را گرامی داشتیم » (اسـراء:٧٠) بر سر نهد» (شاهآبادی، ١٣٨٧ج ، ص٢٣)؛ و اما چرا عاشق ؟ از آن رو که انسان مفطـور بـه عشـق الهی است و همین عشق است که او را به سوی کمال مطلق سیر می دهد و تا رسیدن بـه مقصـود خود آرام نمی گیرد؛ چنانکه گفته شد، انسان وقتی به راحتی و آرامش مـی رسـد کـه یـا عاشـق نباشد و یا عاشق بوده و به معشوقش رسیده باشد.
٧ مقـام نفس حجاب ظلمانی است و انوار، مقام قلب و اضـواء مقـام روح بـوده و همگـی حجـابهـای نورانی اند؛ زیرا مقامات کلی برای سیر انسان همین سه مقام است ، و اینکه گفته انـد میـان بنـده و خدا هزار حجاب است ، به ایـن سـه مقـام کلـی بازگشـت دارد، و چـون سـالک بـا زدودن ایـن حجابهـا بـه مقصـد و مطلـوب رسـیده، جمـال حـق را مشـاهده مـی کنـد و ذاتـش در او فـانی می گردد، بدین مقام، فنای در ذات گفته می شود و در آن، سر و خفی و اخفی اسـت ولـی آنهـا از سفر دوم آغاز می گردد."