چکیده:
گرایش سنتی خواهان مجزا کردن آموزش فنی و حرفه ای از تعلیم و تربیت دانشگاهی است. گروهی عقیده دارند که ارزش آنچه در ذهن افراد وجود دارد بیش از آن چیزی است که در دستان آنان وجود دارد و در مقابل گروهی آموزش نظری را پرداختن به یک سری مباحث انتزاعی و فاقد فایده عملی میدانند. در این مقاله رویکردهای موجود در این زمینه تحت عنوان تعلیم و تربیت لیبرال و حرفه گرایی مورد بررسی قرار گرفته است.در این مقاله با تحلیل مولفه های موجود به این جمع بندی دست مییابیم که این دو گونه از آموزش در تضاد کامل با یکدیگر نیستند بلکه آنچه این دو شکل از نظام تعلیم و تربیت را در مقابل یکدیگر نشانده، نگرش رادیکال در هر دو سوی طیف است که در یک سو منجر به نفی ارزش و جایگاه آموزش فنی و حرفه ای و بیرون راندن آن از عرصه تحصیلات دانشگاهی و در سوی دیگر طیف موجب نوعی حرفه گرایی کاملا مکانیکی فاقد هرگونه قوای عقلانی پرورش یافته میشود. رویکرد پیشنهادی این مقاله با عنوان رویکرد ترکیبی در عین باور به ترکیب ماهوی مولفه نظری و عملی در هر نوع آموزشی، از تقدم منطقی دانش نظری و بهره گیری آموزش فنی و حرفه ای از رشته های پایه و آکادمیک برای غنیتر شدن این نوع آموزش سخن گفته است.
خلاصه ماشینی:
"اما آنچه موجب میشود درکی بهتر از این توجه و اهتمام برنامه های آموزشی نسبت به آینده شغلی و حرفه ای افراد برای برآورده کردن نیازهای اجتماع فراهم آید این است که دست اندرکاران عرصه تعلیم و تربیت از مبانی و بنیانهای نظری دانش عملی شناخت کافی داشته باشند.
Kinsella کرد؟ آیا تاکید بر مبانی هر کدام از دو نوع دانش شناختی و دانش مهارتی و تقلیل آموزش به یکی از این دو نوع دانش خود را در تقابل میان تعلیم و تربیت لیبرال و حرفه ای گرایی به نمایش گذاشته است ؟ و در نهایت اینکه نسبت بهره بردن دانش فنی و حرفه ای از دانش نظری به منزلۀ اساس یک حرفه چگونه است ؟ روش پژوهش پژوهش تحلیل فلسفی را نمیتوان با روش شناسی مشخصی یکی دانست ، زیرا شامل مجموعه متنوعی از سوالها، فنون و شیوه های پژوهشی است و چیزی که آن را از سایر انواع پژوهش متمایز میکند محصول یا فایده آن است .
Reflection in action نظری موجب پرورش دستانی قدرتمند اما فاقد ذهن پرورش یافته در میان دانش آموزان خواهد شد؛ در عین حال این امکان وجود دارد که در آینده شاهد جایگزینی مهارت فنی به جای قابلیتهای حرفه ای باشیم و همواره این خطر برای نظام تعلیم و تربیت وجود دارد که در غیاب اصول و مفاهیم نظری و گسست از آنها افراد به رغم توانایی در انجام دادن مهارتهای عملی، در نبود قدرت تشخیص و قضاوت مناسب فاقد توان فکری و عملی لازم برای مواجه شدن با موقعیتهای خاص و پیش بینی نشده باشند."