چکیده:
کریشنامورتی، عارفی متاثر از مولفههای مدرنیته و یا متجددی متاثر از عرفان و معنویت است. در بازنگری تعالیم او گاهی اصالت تجددگرایی و در جای دیگر، اصالت معنویتگرایی متشابه میشود؛ حال آنکه راز شهرت جهانی کریشنا، تلفیق تجدد و عرفان در آموزههاست؛ آنگاه این ادعا بسیار با اهمیت میشود که اذعان کنیم «کریشنامورتی، هندو است»؛ زیرا جهش از حوزه معنویتگرایی هندو و تزویج تجدد با برخی از گزارههای هندوئیسم، فعالیتی کمنظیر بوده است. نگاه کریشنامورتی به جریان ادیان و مذاهب از جنبه تجددگراییاش سرچشمه میگیرد؛ البته آن تجددگرایی معنوی که امروزه از آن به «معنویتگراییهای نوین» و یا «جنبشهای نوپدید دینی» یاد میشود. نگارنده در این مقاله سعی میکند ابعاد مختلف عقیده کریشنامورتی، درباره ادیان و مذاهب را روشن کند با بررسی و تحلیل آنها، خواننده را بیشتر با عقاید او آشنا سازد و سپس کیفیت استدلالهایش را بررسی کند.
خلاصه ماشینی:
گوناگون کـه اکنـون از او بـاقی مانـده اسـت ، ایـن سـؤال همـواره ذهـن خواننـدگان و مخصوصا مشتاقان تعالیمش را به خود مشغول می کند که با توجـه بـه ایـده اساسـی او و نوع پیچیدگی عمیقی که در تعـالیم وی وجـود دارد بـه راسـتی اسـاس تعـالیم کریشـنا چیست ؟ یکی از علاقه مندان کریشنا در یکی از سخنرانی ها از او مـی پرسـد: «نمـی دانـم در طول چند هفته دیگری که در هندوستان خواهید بود، فرصـت هسـت کـه اصـل تعـالیم شما را روشن کنیم ؟ ما حدود بیست تا بیست و پنج سـال اسـت کـه داریـم حـرف هـای شما را می شنویم ؛ به یک معنا بسیاری از ما توانسته ایم زمینه اساسی خط فکـری شـما را درک کنیم ؛ ولی هنوز یک سؤال برای من مطرح است که میـل دارم از شـما بپرسـم و آن اینکه تعالیم شما چیست ؟» کریشنا می گوید: «از مـن مـی پرسـید تعـالیم مـن چیسـت ؟ خـودم هـم نمـی دانـم .
اگر بخواهیم خوش بینانـه دربارة بسیاری از تعالیم کریشـنا اظهـارنظر کنـیم و نگـوییم کـه عبـارات ایـن چنینـی او خالی از هر مفهوم منطقی است ، حداقل باید گفت در پشت این عبارات ـ که بیشـتر بـه عبارات مجادله ای و مغالطه ای می ماند ـ مفاهیم انتزاعی وجود دارد که اگـر قطـره ای از حقیقت را چشیده باشند، در مـییابنـد بسـیار از فهـم افکـار عمـومی بـه دور اسـت کـه هیچ گاه عبارات وی در مسیر راه گشایی معنوی به کار عـوام مـردم نمـی آیـد.