چکیده:
شناخت الگوی اصیل ایرانی در موضوعات مرتبط با شهر و محیط زندگی انسان میتواند به توسعه کیفی شهرهای امروز ما کمک شایانی نماید. بدیهی است که کسب این شناخت جز با مطالعه اندیشه حکما، اندیشمندان، شعرا و هنرمندان این سرزمین میسر نخواهد شد. با توجه به کمبود نسبی منابع مکتوب که به صورت مستقیم در این حوزه نوشته شده باشند، شناخت آثار بهجا مانده از اندیشمندان و هنرمندان میتواند منجر به شناخت الگوهای حیات طیبه از نظر این بزرگان شود. حافظ در میان هنرمندان ایران جزء معدود شعرایی است که هنر و اندیشه او مرزهای زمان و مکان را درنوردیده و شعر او را واجد ویژگی همیشگی و همهجایی بودن نموده است. از اینرو بازبینی اشعار وی به منظور شناخت اصول و ارزشهای حاکم بر اندیشه حکما و حتی مردم آن دوره مثمر ثمر خواهد بود. این نوشته سعی دارد تا علاوه بر شناخت تصویر آرمانشهر به عنوان عصاره آرزوها و ارزشهای اندیشمندان ایرانی در ادبیات فارسی، نسبت به شهر آرمانی و نسبت آن با طبیعت در اشعار حافظ اقدام نماید. روش تحقیق این پژوهش توصیفی بوده و جمعآوری دادههای آن به صورت اسنادی صورت پذیرفته است. نگارنده پس از مطالعه پژوهشهای پیشین در این زمینه و استخراج داده های مورد نیاز از دیوان حافظ و یا کتب اندیشمندان دیگر به بررسی و تحلیل این داده ها پرداخته است.
خلاصه ماشینی:
"دراین مجال به عنوان مدخلی بر موضوع، اصول و ارزشهای محدود و معدودی انتخاب شده و مورد تذکر اجمالی قرارگرفتهاند: جدول3- اصول و ارزشهای حاکم بر آرمانشهر حافظ (نقیزاده، 1388) 1 آموزش به می سجاده رنگین کن، گرت پیر مغان گویدخیال روی تو، در هر طریق همره ماست که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلهانسیم موی تو، پیوند جان آگه ماست 2 تذکر حضور در محضر الهی همه کس طالب یارند چه هشیار و چه مستبه پیش آینةدل، هرآنچه میدارم همه جا خانة عشق است چه مسجد چه کنشتبه جز خیال جمالت، نمینماید باز 3 الگوهای اصیل طربسرای محبت،کنون شود معمورما مریدان روی سوی قبله چون آریم، چون که طاق ابروی یارمنش، مهندس شدروی سوی خانة خمار دارد پیر ما 4 اهمیت انسان از آن به دیر مغانم، عزیز میدارند سلطان و فکر لشکرو سودای تاج و گنج که آتشی که نمیرد همیشه، دردلدرویش و امن خاطرذوکنج قلندری 5 القای حس توطن همچو گرد این تن خاکی، نتواند برخاستهمی عمارت دلکن،که این جهان خراب ازسرکوی تو، زان رو که عظیم افتادستبرآن سر است که از خاک ما بسازد خشت 6 توجه به طبیعت ناگشوده گل نقاب، آهنگ رحلت سازکردمکن درین چمنم سرزنش به خودرویی ناله کنب لبل،که گلبانگ دلافگاران خوشستچنان که پرورشم میدهند میرویم 7 چگونگی رابطه با سایر فرهنگها وفا مجوز دشمن، که پرتوی ندهد چو شمعحافظا در دل تنگت، چو فرود آید یار؟ صومعه افروز یا ز چراغ کنشت؟خانها زغیر نپرداختهای،یعنی چه؟ 8 برخی اصول دیگر توجه به صفات فعل الهی نوگرایی عدل توجه به اصل و اصالت آگاهی امنیت عبرت لسانالغیب علاوه بر تصویر ارزشها و جامعه آرمانی خویش، از آسیبهای جامعه نیز سخن میگوید."